دیوار کاربران


safat_20
safat_20
۱۳۹۲/۱۰/۰۵

رفتم سرِ خاکِ مادربزرگم

دارم با یه تیکه سنگ کوچولو میزنم به سنگِ قبرش

خانومه اومده میگه می خواى فاتحه بخونى؟

میگم پ ن پ کلید نیاوردم موندم پشتِ در
+5

a2020
a2020
۱۳۹۲/۰۶/۱۸

"پنجره خیال "

تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی ... چه بگویم

وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای ...

اما...

بدان همیشه پشت پنجره "خیالم" برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد...

بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی...

و مرا در قلبت پیدا کنی

a2020
a2020
۱۳۹۲/۰۶/۱۸

"پنجره خیال "

تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی ... چه بگویم

وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای ...

اما...

بدان همیشه پشت پنجره "خیالم" برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد...

بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی...

و مرا در قلبت پیدا کنی