دیوار کاربران


─═ह☞ԹՊiՌՅԽ☜ह═─
─═ह☞ԹՊiՌՅԽ☜ह═─
۱۴۰۱/۰۹/۰۵


shab
shab
۱۴۰۱/۰۸/۲۴

ملت مرده آن است که قبور را آباد می کند و قصور را ویران می نماید،هرقدر بر آبادی قبور بیفزاید قطعا همان قدر از آبادی قصور می کاهد و به عکس‌.
واقعا باید ما اقرار کنیم ملت ایران مرده است، قطعا جواهر و طلا و نقره و فرش و خط و هرکتاب و هرچیز و صنعت نفیس ایران در جای قصور و مکان های ملی و نمایش زندگی، در قبور است و خزینه های قبور که زندگان ببینند و تماشا بکنند و به کار ببرند و افتخار بنمایند. این ملت قدیم که به جز قدما و آثار آنها افتخار نمی کند امروز مرده محسوب می شود. بلی! ما به اولاد و جوانان خودمان نیاموختیم که انسان با دانش و کار و صنعت و بازو و زحمت خود ترقی می کند و عزت می یابد، بلکه گفتیم انسان مقهور مقدرات است و سعی انسان فایده ندارد، جز توسل و گریه و تضرع در حیات و ترقیات موثر نیست باید به وسایط فیض توسل جست و به التماس و گریه و خاکساری مقاصد را خواست".

خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی ص ۱۹۵


+555

Atefe_sh
Atefe_sh
۱۴۰۱/۰۸/۲۲

هوای خودت را که داشته باش؛
پاییز ؛ زیباترین فصل سال
فقط کافیست حال دلت خوب باشد ...
حال دلت خوب دوست من

shab
shab
۱۴۰۱/۰۸/۱۸

من دهه پنجاهی هستم
‏نعش مرا به خاک نسپارید ! 
‏نعشِ من مسموم است !؟
‏من پیتِ حلبی هم قد و قواره خودم را روی یخها به سوی شعبه نفت هُل داده ام !
‏من «صف» شش صبح برای شیر شیشه ای و  صف ارزاق کوپنی را دیده ام!
‏من از صدای ضد هوایی ها نترسیده ام به وجد آمده ام و بیخیال روی پشتِ بام، آبشاری ‏از  گلوله های نورانی را در آسمان تماشا کرده ام !
‏من مدادِ سیاهِ "سوسمار"نشانم را آنقدر  تراشیده ام که توی مُشتِ کوچکم جا شده و باز هم دست از سرش بر نداشته ام !
‏من توی دفترِ کاهی مشق نوشته ام !
‏من شبهایِ "وفات"ِ زیادی به عکسِ سیاه و  سفیدِ آن منارهِ مسجد (توی تلویزیون) زُل   زده  ام و ناله تکرار شونده نِیِ عزا را تا آخرِ شب گوش داده ام !
‏من خیلی از شبها که برق رفته است شمع  روشن کرده ام! و دزدکی اشکِ شمع را توی  پیاله آب چکانده ام تا "بِمیرَد " من پاترولِ «کمیته»، بنز سیاه «گشت ضربت» و  وَن سبز «گشت ارشاد» را دیده ام !
‏من رنگ زدنِ دستها را دیده ام به جُرمِ ‏پوشیدنِ پیراهنِ آستین کوتاه!
‏من قیچی کردن موی بلند و کراوات مردان و  پونز بر پیشانی دخترانی که چند مویشان  بیرون بود دیده ام!
‏من هم مدرسه ای ام را توی یک جعبه نئوپانی "تشییع " کرده ام ! هر دوشنبه , هر پنجشنبه ! 
‏بوی جنازه آدمیزاد را که گلاب هم پنهانش  نمیکرد بارها استشمام کرده ام !
من بارها "گیرِ" گشت های لباس سبز افتاده ام  که پرسیده اند :اینجا چه کار میکنی؟! . 
‏آنجا که خیابان بود و من مجبور بوده ام از آن  بگذرم!
‏من ویدئو را "قایمکی" دیده ام !
‏من نوارِ کاست را جاسازی کرده ام ! 
‏نواری که صدایِ"معین" رویَش ضبط شده بود ,با کلی خش خش و تق و توق !
‏من بوکس و شطرنج ‏(حــرام) بازی کرده ام!
‏مدام من کارتونِ سانسور شده دیده ام بارها و  بارها !
‏من دزدها را در خانه ها دیده ام و پلیس ها را بر پشت بام خانه‌ها که آمده بودند دیش‌های  ماهواره را جمع کنند!
‏من مدتها فکر کرده ام آن جوانِ عینکی با سِبیل کوچک (صادق هدایت),خودِ شیطان است که همه از کتابهایی که عکسِ او روی جلدش باشد میترسند !
‏من خیلی شبها جلویِ تلویزیون خوابم برده در  انتظارِ تمام شدن سخنرانیهاِی پر از جمله هایِ  بی سر و ته عربی , تا فیلمِ سینمایی ببینم !
‏من با جنگ , ترس, تحریم , غم , شعار ,  سخنرانی , کمبود , عقده زور , ریا, بلندگو ,  کوپن , دروغ و حسرت بزرگ شده ام و‏دارم پیر میشوم!
‏من نسل بزرگ نشده ی این انقلابم 
‏نعش مرا در خاک وطنم بخاک نسپارید که خاک از عقده های روییده در دلم مسموم میشود 
‏مرا آتش بزنید و خاکسترم را
به باد بسپارید !
‏من متولد دهه پنجاه هستم

+555

Atefe_sh
Atefe_sh
۱۴۰۱/۰۸/۱۷


Atefe_sh
Atefe_sh
۱۴۰۱/۰۸/۱۶


mona_rt
mona_rt
۱۴۰۱/۰۷/۲۶

برخی از نگاهها صدایی قشنگ دارند حتی
بدون هیچگونه کلامی جویای احوالت می شوند
بدون جاری کردن کلامی بهت ابراز علاقه می کنند
و ارامش و اطمینان را به قلبت بر می گردانند
بعضی از نگاهها صدای قشنگی دارند درست مشابه تو
و ان نگاه زیبایت که دنیای من را می کند
پر از عشق و ارامش
نگاه تو معجزه است رفیق

mona_rt
mona_rt
۱۴۰۱/۰۷/۲۵


seldaaa
seldaaa
۱۴۰۱/۰۷/۱۷


mona_rt
mona_rt
۱۴۰۱/۰۷/۱۶

درود بر شما دوست‌گرامی
برقرار باشید