دیوار کاربران


Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۵/۰۱/۰۳

‌❤️همه به شما می گویند:

"سال خوبی داشته باشید."
ولی من به شما می گویم:
" سال خوبی را برای خودتان خلق کنید "
به فکر آمدن روزهای خوب نباشید!
آنها نخواهند آمد...
به فکر ساختن باشید
روزهای خوب را باید ساخت...
❤️آرزو می کنم
بهترین معمار سال جدید باشید...

rezak
rezak
۱۳۹۴/۱۲/۲۳


mahdi0077
mahdi0077
۱۳۹۴/۱۲/۲۳




rezak
rezak
۱۳۹۴/۱۲/۲۲

می خواهم زندگی ام را تصفیه کنم

تا هر چه می ماند خوبی های من و تو باشد

می خواهم از نو ببیینم

تا هر چه می بینم زیبایی باشد

می خواهم فرش های خاک گرفته زندگی را بتکانم

تا رنگ ها و طرح های اصیلش نمایان گردد

می خواهم سختی ها را درز بگیرم

تا هر چه آسان گرفتن است رو بیفتد

می خواهم دلها یمان را بسابم

تا مثل قدیم ها نرم نرم شود

می خواهم در قلب هایمان توری بگذارم

تا هیچ وقت دوده نگیرد

می خواهم پنجره نگاه مان را باز کنم

تا بهار دوستی مان پشت در نماند

دوستان من ،
مثل " گندمند "

یعنی یک دنیا برکت و نعمت ،
نبودن شان ، قحطی و گرسنگی است ،

و من چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند ،
مهربانى تان را قدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد

rezak
rezak
۱۳۹۴/۱۲/۲۲

خدایا!!

کمکم کن قلم که در دست می گیرم، به یاد تو باشم و

آنچه می نگارم، مورد رضای تو باشد.

خدایا!!

بر صفحه تاریک دلم با قلم الهی ات نقشی بزن که تا زنده ام،

به مفید بودن در هستی بی پایانت به خود ببالم.

خدایا!!

در این ماه مهر، از مهر بی کران خویش باز هم به من ببخش

واین آغازِ دوباره را برایم آغازی مبارک رقم بزن.

خدایا!!

یاریم کن نگاهم.... در افق این فضای مجازی....

جز برای تو.....نبیند

انگشتانم ..... جز برای تو.....کلیدی را فشار ندهند.

rezak
rezak
۱۳۹۴/۱۲/۱۶

خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشود

تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد

تنها کسی است که با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت

تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد

تنها کسی است که محرمت میشودوقتی همه تنهایت گذاشتند

تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن

همیشه وهرلحظه خدا را برایت آرزو میکنم

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۱

ای عشق ِ دور

ای عشق ِ دور
.
ای رفیق ِ روزگار قدیم
.
ای ابر ِ بی بار
.
ای سنگ دل
.
چشمانم خشکند
کویر دلم باران می خواهد
.
گلویم خشک است
آب میخواهد
.
به سیلی عشق ِ خیالیت
نوازشم کن
.
جای آب
سرابی می خواهم
از عشق دروغینت

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۲/۰۱

باران یعنی تو

باران

یعنی تو

وقتی مرا با خودت داری

...

در تو راه می افتم

و به اندازه ی تمام خیابانها , خیس خواهم شد

مدتها بود اینچنین باران روح مرا تازه نکرده بود

که این را مدیون حضور بی دلیل و ناخواندۀ توام

که نمی دانم چه شد آمدی

و چرا من اعتراضی نمی کنم

...

دوست دارم با تو "غزل" بگویم

که چرا گذاشتم تو هندسه حیات مرا درهم بریزی

و پا برهنه به جهان کوچکم وارد شوی

در را ببندی و من غزل بگویم و اعتراضی نکنم

...

مدتها بود حتی غزل عاشقانه نخوانده بودم

اما دیشب دلم خواست بنویسمت

تو را که زیر باران

زیباترین مراسم ِ گرفتن ِمضرترین هدیه ها را

بجا می آوری

و خماری صداقت ِ چشمانت

تنم را مور مور ِ مرمر قلبت می کند

دلم خواست بنویسمت

تو را که مهمان ناخواندۀ منی

همچون رهگذری که نیمه شب

کلون خانه ات را می کوبد

و نمی دانی چرا

بیخودانه او را می پذیری

و تا صبح دلت می خواهد پای قصه هایش بنشینی

ویادت برود شاید این مهمان غریب

خیلی زود راهی شود

و جز دلتنگی نبودنش چیزی نماند

به یادگار

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۳۰

از دور تو را دوست دارم

بی هیچ عطری ، آغوشی ، نوازشی و یا حتی بوسه‌ای

تنها دوستت دارم از دور …

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۳۰

یکی هست ...

یکی هست، تو قلبم،

که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه

نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه

یه کاغذ، یه خودکار،

دوباره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه، که خیسه

پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه گفت داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه می کردم در و که می بست، می دونستم که می میرم

اون عزیزم بود، نمی تونستم جلوی راهشو بگیرم

می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم، بمیرم تنها

خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون می کنم اینجا

سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار

دوباره نمی خواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار