دیوار کاربران


0Reza
0Reza
۱۳۹۳/۰۶/۲۵

برو اے مسـآفر سَفر بــے خَطر بایــב

جـבایــے بهمــ چــہ حس بـבے رو بهمــ בاב

✘بہ ڪبریتـــ نیازـے نیستـــ

سیگــار را بَر لبـم مِـے گُـذارم و بـہ בرבهـایـمــ فڪـــر مِیڪنــم ،

פֿُـوבش آتـش مـے گیــرב …

http://www.hamkhone.ir/member/5589/blog/view/146971/

ȺʍįƦ Ʀɇɀɚ____93/6/24

amiralii62
amiralii62
۱۳۹۳/۰۶/۲۵

خسته ام

خسته تر از پیچک خانه ،

که هیچ وقت به خورشید نرسید.

خسته ام

خسته تر از ابر سیاه که به دامان گل سرخ نبارید.

من نگاهم گریه

و دلم ابر سیاه

و صدایم هق هق

دلم یک گریه به اندازه ی باران خدا میخواهد

و یک آغوش به اندازه ی آغوش خدا

خسته ام . . .

تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند
چشم ها را بستند و چه با دل کردند…
وای سهراب کجایی آخر؟……زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند..
تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند, همه جا سایه ی دیوار زدند…
وای سهراب دلم را کشتند…..

+5

mo0hsen
mo0hsen
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست

غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست

شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست

ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست

یارب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل

به کلافی بفروشند و خریداری نیست

رو مداواي خود ای دل بکن از جای دگر

کاندرین شهر طبیب دل بیماری نیست

mo0hsen
mo0hsen
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

شادم به رویایی که...

محقق نمی شود!

منتظر خبری هستم که...

نمی آید!

دلخوشم به حرفی که...

نمی زنی!

آدم

گاهی به هزار دلیل زنده است و

هیچ دلیلی برای زنده بودن ندارد.

hadel
hadel
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

قشنگه حتما این متنو بخون................یاعلی...
............................................................................
دختر :هه هه هه

پسر:چرامیخندی

دختر:به تومیخندم

پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام

التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟

دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،

پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم

یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،

دلم سوخت باهات کاری نکردم

دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،

مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای

پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ

1سال بعد

دختربابغض؛سلام عزیزم

پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی

دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم

پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟

دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا

پسر:جدی میگی؟

دختر:آره،الان تومحل همه مهر **همخونه** روم گذاشتن

پسر:عزیزم توباید منو ببخشی

دختر:چرامگه چیکارکردی؟

پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،

من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....

دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه

بگید مرررررررررررد

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
✔ عاقبت این عشق ! . . .

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog/view/146801--/

بلاگــــــ جدیدم.

hadel
hadel
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

, ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!

ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!

ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!!

ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!

ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!

ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ

ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!

ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...!

ﻫِـــــــــــــــــﻪ ......!

ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...!

ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!

ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ

ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!!

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ

ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ

ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!!


hadel
hadel
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

«اَللّهمَ صَلّّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد»
یه صلوت بفرست برا مادرای خوب.....................

hadel
hadel
۱۳۹۳/۰۶/۲۴

http://www.hamkhone.ir/member/30112/blog/view/146717/

+5
..........................................................................................
خوشحال میشم سربزنی...
..........................................................................................

اجازه هست مردم شهر ٬ قصه ما رو بدونن ؟



اسم منو ٬ عشق تورو ٬ توی کتابا بخونن؟



اجازه هست که قلبمو برات چراغونی کنم ؟



پیش نگاه عاشقت ٬ چشمامو قربونی کنم ؟



اجازه هست که تا ابد سر بزارم رو شونه هات ؟



روزی هزار و صد دفعه بگم که میمیرم برات ؟



اجازه هست که من بگم حرف ترانه هام تویی ؟



دلیل زنده بودنم ٬ درد بهانه هام تویی ؟



اجازه هست جار بزنم بگم چقدر دوست دارم ؟



بگم میخوام بخاطرت سر به بیابون بزارم ؟



اجازه هست برای تو از ته دل دیوونه شم ؟



اجازه هست عکس تو رو ٬ رو صورت ماه بکشم؟



طلسم قصه هامونو با داشتن تو بشکونم ؟


mo0hsen
mo0hsen
۱۳۹۳/۰۶/۲۳

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی

بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود

حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

کم کم به سطح آینه برف می نشست

دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود

رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت

نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد

من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت

شاعر کنار جو گذر عمر دید و من

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت