دیوار کاربران


kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۹

کسب و کار من...............
نگاه زیباتو از ما دریغ نکن
http://www.hamkhone.ir/member/72427/blog/view/170298/

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۸

آرزوهایت را کنار نگذار

دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۸

گاهی یک سنجاقک ، به تو دل میبندد

و تو هر روز سحر

می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک، همه ی معنی یک زندگی است

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۸

برف آمد و پاییز فراموشت شد

آن گریه ی یک ریز فراموشت شد

انگار نه انگار که با هم بودیم

چه زود همه چیز فراموشت شد

omid1112
omid1112
۱۳۹۳/۰۹/۲۷

دارمت دوست به قدری که خدا میداند

راز این گفته فقط باد صبا می داند

مهرت ای عشق زمانی ز دلم پاک شود

که همه پیکر من زیر زمین خاک شود

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۷

مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست

به دوستشگفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما

كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت:

وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!!

خدايا واسه داده ها و نداده هات شكر...

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۵

اگر نمی توانی مدادی باشی که خوشبختی یک نفر را بنویسد

پس حداقل سعی کن پاک کنی باشی که غم کسی را پاک کند !

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۰۹/۲۵

جايي كه مردم از دولتشان بترسند، ستم حاكم است و جايي كه دولت از مردم بترسد، آزادي وجود دارد.

صبا
صبا
۱۳۹۳/۰۹/۲۵

..................................................
فداکارترین آدم دنیا اون سانسورچی هست
که برنامه های صداوسیما رو با دقت میبینه
سانسور میکنه و جهنم رو به جون میخره
تا ما ها یه وقت نریم جهنم!
خدا خیرت بده اخوی
رفتی جهنم برات از بهشت آب یخ میارم
..............................................εїз

mo0hsen
mo0hsen
۱۳۹۳/۰۹/۲۵

خداياااااااااااا.... دلم مي خواهد...دفتر ِ مشقم را باز كنم...و دوباره تمرين كنم ... الفباي زندگي را ... من...چيزي شبيه ِ زندگي كردن را فراموش كرده ام ...!!! مي خواهم...خط خطي كنم...تمام آن روزهايي كه دلم را شکست .... دلم...مي خواهد .... اگر معلم گفت...در دفتر نقاشيتان هر چه مي خواهيد بكشيد ... اين بار...تنها...و تنها... نردباني...بكشم ......به سوي تو خدای من.....!!!
لبخند دروغــکی چرا…؟؟
خــــوب نیستـــــم . . .
مثل قرصـــی که نیم شب ، بدون آب گیـــر می کند… گیر کرده ام در گلوی زندگـــــی…!!!
کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم...
چیزی بگویم از دلتنــــگی...
میان آدم های این اتاق مجازی...
فقط می گویم دلتنگـــم...
این سکــــــوت را دوست دارم… لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ، وقتی کســـی نیست عمق درد پنــهان شده در حرفهایم را حــــس کند…!!!!