دیوار کاربران


masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۶

دیالوگ... حامد کمیلی: شما خانوما از کی تا حالا اسلحه دست گرفتین؟!
ترانه علیدوستی: از وقتی شما مردا گذاشتینش زمین!!!

تردید-واروژ کریم‌مسیحی

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۴

دیالوگ..................................... اولیور: استن ... تو به عشق در یک نگاه اعتقاد داری؟ استن : آره خوب , حداقل وقت آدمو نمیگیره!!

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

سراب تنها تشنگان را میدواند سیراب که باشی حقه اش از جا تکانت نخواهد داد . .

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

معلم پرسیـد: رنگ های اصلی کدام است.؟ گفتم: رنگ های اصلی را دیگر نمیتوان تشخیص داد.. اینجا آدم ها هرروز رنگی تـازه عوض میکنند.!! …………

iman5541
iman5541
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

سلامتی اون پسری که شب عروسی عشقش قاطی کرد رفت دم تالار عروسی
ولی نرفت تو که عروسیو بهم بزنه صبر کرد وختی عروس اومد بیرون با خشم رفت جلو
تور صورت عروس رو برداشت

.
.
.
.
.
.

.
.
.


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. .
. .
.
.
.

.
.
.
.
دید اصن اون نیست
اسکل تالارو اشتباه اومده بود
فامیلای دامادم گرفتن مثه سگ زدنش

iman5541
iman5541
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

سلامتی اون پسری که شب عروسی عشقش قاطی کرد رفت دم تالار عروسی
ولی نرفت تو که عروسیو بهم بزنه صبر کرد وختی عروس اومد بیرون با خشم رفت جلو
تور صورت عروس رو برداشت

.
.
.
.
.
.

.
.
.


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. .
. .
.
.
.

.
.
.
.
دید اصن اون نیست
اسکل تالارو اشتباه اومده بود
فامیلای دامادم گرفتن مثه سگ زدنش

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

پشت چراغ قرمز

پسرکی با چشمان معصوم و دستانی کوچک گفت :

چسب زخم نمی خواهید ؟



پنچ تا ، صد تومن ،

آهی کشیدم و با خود گفتم :

تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ،

نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو …

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۳

گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتی اگر به دیده رویا ببینیم

من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینم

شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست
آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟

این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند
با این همه مخواه که تنها ببینیم

مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم

یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینیم

شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۲

چندیست هوای چشم مـــن ، بارانی است

هـــر خشت دلـــم ، بیـــانگر ویـــرانی است

بــیـــماری دوری از خــراســـان دارم

تــــجویز پزشک من ، حـــرم درمـــانی است.

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۴/۲۲

آدم ها کــــه عـوض می شونـد....

از سـلام و شـب بـخیـر گـفتـنشان مـی شود ایـن را فـهمیـد!!!

از سکوتــــشان!

از حـرف هـا و نــــگاه هـایشان

از گـودال هـای عـمیـقی کـه بیـن تـــــو و خـودشان می کـَـنـند

و تـویـش را پـــــر از دلیـل مـی کنـند!!!!