دیوار کاربران


0Arta
0Arta
۱۳۹۲/۱۱/۳۰

به چشم پر اميد بي نيازان زندگي زيباست

هـــ ــــــــ ــ‌ ــ ـــ ـــ‌ـ . . .

+5
4.75

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۱۱/۳۰

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

.............................

بلاگ جدیدم : تمـام “زندگـ ے ام” ...

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/88148/

دوست عزیزم ، ممنون میشم ببینی و نظرگلت رو هم بنویسی

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

من :میشه دوستی من رواکسپ کنید? دختره :مگه من میشناسمت اکسپت کنم؟من :من ثروتمندم دختره :الان اکسپت میکنم من عاطفه تهران۲۰سالمه دانشجوام گیتاریستم ازقیافم خوشت میاداسم شماچیه؟ من :من فامیلیم ثروتمنده اسمم مجیده دختره :من باپسرانمیحرفم پی ام ندین لطفا

hadi20najafi
hadi20najafi
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

نیستی و بهار هم بی‌ تو

سوء تعبیر یک زمستان است ...

«سیدعلی میرافضلی »

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۱۱/۲۶

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است

خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...

...........

بلاگ جدیدم : ﺑـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/86886/

خوشحال میشم عطر خوشبوی دوستان رو در این بلاگ هم استشمام بکنم ، مرسی

ebi32366
ebi32366
۱۳۹۲/۱۱/۲۵

آدمــــــا

گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن

یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:

کسی نمـــــــرده

فقط دلـــــــــم گرفتــــــه…!

hadi20najafi
hadi20najafi
۱۳۹۲/۱۱/۲۵

کسی که تو حرفاش زیاد میگه “بیخیال”

بیشتر از همه فکر و خیال داره...

فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره ...

cospiyan
cospiyan
۱۳۹۲/۱۱/۲۴

دوست خوبم خوش حال میشم به بلاگم سر بزنی



http://www.hamkhone.ir/member/13494/blog/view/86253/






vvvahid0
vvvahid0
۱۳۹۲/۱۱/۲۴

گریستم كه خدایا چه حقه زد شیطان
كه هرچه یار موافق زدور من برمید
نـدا رسیـد كه من شمع خلوت خود را
حـریـف بـزم رقـیـبان نمی توانم دید

ebi32366
ebi32366
۱۳۹۲/۱۱/۲۴

اگه قرار بود هرکسی
بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده،
با دیدن غمهای دیگران
آهسته غمش رو توی جیبش میگذاشت و
به خونه برمیگشت...
باور کن