روایت هس این توده برفیه هفته قبل عز رو اقیانوسی آرام به عشقی باریدنی برف برا اصفانیا وخیزاده بودس ولی آدرسی اشتباه بیشش دادن رفدس تو مازندران باریدس )
پرچم کوجاس؟؟

" دادا حامد "

دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت
پلیدیها و زشتیها، به زیر خاک می ماندند
بهاری جاودان آغوش وا می کرد .
جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد!
بهشت عشق می خندید.
به روی آسمان آبی آرام،
پرستوهای مهر و دوستی پرواز می کردند.
به روی بامها، ناقوس آزادی صدا می کرد...
اگر این کهکشان از هم نمی پاشد؛
واگر این آسمان در هم نمی ریزد؛
بیا تا ما "فلک را سقف بشکافیم و
طرحی نو در اندازیم."

امروز بعدي چن وخ با دوس دخدرم قِرار داشتم بريم پُلاخاجو يه تابي بزنيم!
دمي فلكه احمدبادم وعده كرده بوديم
آقا تا اومد نيشِس توو ماشین درومد بم گف:

حامد جونم الاي قربوني چشات برم ؛ جلدباش بوگو بيبينم چه تغییری کردم؟؟؟
چشاما انداخدم به سراندرپاش آ گفتم :
جوني دوتاي هیچ تغييري نيميبنم !
گف: ینی واقعن حضرتباسي حس نيمیکونی تغییرا؟
گفتم : نه به اين نِمِك!!!

لب ورچيد آ بغض کرد آ گف :
خــــره خیلی بي ذوق آ بی احساسی! برا چه منگلي سولاخي نافما حلقه زدم! عييييي
بعدم دري ماشینو كوف روهم آ رفت ..!

دخدرن ديگه ؛ بيشتر ازين نيميشد ازشون انتظار داشته باشيم!!!

(بازگشت دوباره دادا حامد)

رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است>>>انتونی رابینز

5 +

دوستان عزیزم باعث افتخاره نظر بدین .... خوشحال میشم عطر معرفتتون تو بلاگهام باشه

http://www.hamkhone.ir/member/576/blog/view/84766/

زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید.

هلهله کنید و پای بکوبید که اینک،

یازدهمین فصل کتاب شیعه، با دست های سبز مردی از تبار ملکوت، ورق می خورد.

ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد.

امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»

به اسم اعظم خدا، از سیاهى چشم به سفیدىاش نزدیکتر است.

.
.
.

5+

یکی مث یوسف بخاطر خوشگلی و
ﺯﮐﺎﻭﺗﺶ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﺼﺮ

ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﺜﻪ ﻣﻦ . . . . . .
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﻭ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﻭ
ﺟﺬﺍﺑﯿﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ برای شما +5 و نظر بدم شما نه نظر بدین نه +5
+5

لامصب چقد هوا سرده !

هوا داره اینجوری می کنه که ما دلمون بغل بخواد

ولی من که گول هوا رو نمیخورم به جاش ۲تا پتو می ندازم روم …

تو راهش...
گاهی وقتا باید مثه کوه بود محکم
گاهی وقتا مثه آب نرم
گاهی وقتا ....

+5

پسره به دوست دخترش میگه: میخوای باهم ماشین آتش نشانی بازی کنیم؟
دختر:چی جوریه؟
.
.
.
.
.
.
.
..
...
پسر:اینجوریه که من انگشتامو از پایین به بالا روی پاهات حرکت میدم!بعدش تو هرجایی خواستی توقف کنم،میگی چراغ قرمز! ...
بعد از چن ثانیه:
دختر:چـــــــــ ـــراغ قرمز!
پسر:خفه شو!ماشین آتش نشانی واسه چراغ قرمز توقف نمیکنه..!
+++++