توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
خداوبنده
- خداوبنده: خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان. بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم. خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان.بنده: خدايا سه رکعت زياد است خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟ خدا: بنده …
حلالم کنید!!!!!
- دوستاى گلم حلالم کنيد. عاشق همتونم! نميدونم ازچى بگم و ازکجاشروع کنم امروزتمام اميدم نااميدشد... امروزبعداز1ماه جواب آزمايشمو گرفتم خودم شک کرده بودم اما دکتر همه چيزو واضح بهم گفت که اى کاش نميگفت!! لحظات سختى روسپرى ميکنم. هيچکس ازآزمايش دادنم خبرنداشت.. نميخواستم تاقبل ازاينکه مطمئن شم چيزى بگم... تو این چن وقته هر چقدر اذیت کردم حلالم کنید..هوای این بمب☺خنده رم داشته باشین الانم بيشترازا…
«گفتگو با خدا»
- خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم. خدا گفت: پس میخواهی با من گفتگو کنی؟ گفتم: اگر وقت داشته باشید. خدا لبخند زد، وقت من ابدی است چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی از من بپرسی؟ گفتم: چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب میکند؟ خدا پاسخ داد... این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول میشوند. عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را میخو…
***عاشقانه های غمگین وجودم***
- گاهی احساس می کنم روی دست های خدا مانده ام...خسته اش کرده ام....خودش هم نمی داند با من چه کند!! هـَـ ـرگـِــز بـِـه گــُذَشــ ـتِـهــ بـَـرنـَـگــ ـَـرد؛ اَ گـَ ـر سـیـ ــنـدِرلــا بَـرایــ ـــ بـَـ ـردآشـ ـتَـن کـَفـشـ ــشـ بَــرمـیـگــَشـ ـتــــ، هــیـچـوَقـ ـتـــ ... یــ ـکــــ پــِرنــسـ ـســـ نــمــیـ ـشُــد...! ************* ********** پ.ن: خــُدآیا ڪِـآش وَقتــے داشتـے…
سنگ قبر
- بنویسید بعد مرگم روی سنگ آنکه اینجا در زیر این سنگ هم آغوش با خاک شده عاشقی دل خسته بود عاشقی که عشقش را هیچ گاه فراموش نکرد عاشقی که عاشق او بود..... بنویسید بعد از مرگم روی سنگ آنکه خاک را نقاب چهره اش کرده عاشق کسی بود که او را از بحر غم نجات داده و فرشته ی نجاتش تنها او را یک یک دوست می دید نه یک معشوق......... …
کور!!!!!!!
- کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد. این دختر یه دوست پسری داشت که عاشق اون بود.دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه بااون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختره چشماشو بده.وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کور شده. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو.پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت:مراقب چشمای من باش.…
مرد باش و برای زن بودنت بجنگ!!!!
- روسریت را سفت ببند لباسهایت پوشیده باشد.... آرایش نکن اگر راه دارد زیبا هم نباش دخترک پنهان کن خویش را.... اینجا ایران است....... در دانشگاه هزاران خواستگار داریولی تنها خواستگار یک شبند.... در خیابان هزاران راننده ی شخصی داری اما مقصد همه مکان خالیستو بس....... کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند.... دخترک اینجا چشمها گرسنه تر از معده هاست...... سیراب شدن چشمها خیال باطل است....... از…