دیوار کاربران


seldaaa
seldaaa
۱۳۹۹/۰۲/۱۹

دگر باره بشوریدم
بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی
بدرانم به جان تو
همه عقلم همه عشقم
همه جانم به جان تو . . .

مولانای جان

seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۱۲/۱۲


seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۱۱/۲۹

" لبخندها خدا را ستایش می کنند "
پس :
بخند......
حتی اگر لبهایت انحنای خندیدن را بلد نیستند
حتی اگر لبخندت ژست خشك و تا نخورده ی آدم بزرگ ها را بهم بزند
بخند
حتی اگر لبخندت را لای پوشالی ترین دلیل بپیچند
حتی اگر لبخندت لای هزار خاطره خاك بخورد
بخند.

seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۱۱/۰۵

در جیب‌هایت یک مُشت امید بریز
از چوب لباس چند رویا بردار
روی گلدان زندگی‌ات آبی بپاش
و کفش همت بپوش!
باقی درست خواهد شد؛
خدا هست،
خورشید هست،
امید هست..

seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۱۱/۰۱

برایت دلخوشی های بسیار آرزو می کنم
تا غمگین که شدی ،
یکی از آن خوشی های کوچک
لبخندی عمیق بر لبت بنشاند
دعا می کنم همیشه دستت پر باشد نه دلت!

seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۱۰/۰۸

بین این همه عشق جعلی،
حرف جعلی،
درد جعلی،
و لحظه های ساکن تقلبی،
تو اصیل باش،
بی غروب باش.
تو خودت بمون،
و خوب باش

sharareh72
sharareh72
۱۳۹۸/۰۹/۲۹

چه کسی میگوید من وتو ما نشویم
با من اکنون چه نشستنها، خاموشیها
با تو اکنون چه فراموشیهاست .
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد !
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی، خویشتنی...

حمید مصدق

sharareh72
sharareh72
۱۳۹۸/۰۹/۲۴

شمس لنگرودی :

و تو هم‌روزی پیر می شوی،
اما من
پیر تر از این ‌نخواهم ‌شد،
در لحظه ای از عمرم‌ متوقف شدم!
منتظرم بیایی...
و از برابر من بگذری
زیبا‌ ، پیر شده !
آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کرده ای ...!

seldaaa
seldaaa
۱۳۹۸/۰۹/۲۰


Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۸/۰۹/۱۳


+