دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۵/۰۴/۰۵

وقتی چیزی مرا رنج می داد،
در مورد آن با هیچ کس حرفی نمی زدم.
خودم در موردش فکر می کردم، به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل می کردم.
نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم...
بلكه فکر می کردم که انسان ها،
در آخر، باید خودشان، خودشان را نجات دهند

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۴/۰۱

میدونی چند بار گفتم تو مال من باش؟ بگذریم

دیگه ز دستم در رفته شمار دردا

تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم

بگو با من دیگه چرا دِ آخه نوکرتم

من که هر دقیقه ام وابسته به دقیقه ی تو بود

من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود

منی که دست هیچ کسی رو با وجودم نمی گرفتم

تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت

رسیده وقت رفتن

هر چند، من از دلت خیلی وقته رفتم

باشه تو بردی و اینا برات افتخارن

هه ، تو ختم عالمیو منم اِندِ خامم

فک نکنی اهل جبران یا انتقامم

خودم باید دقت میکردم تو انتخابم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۴/۰۱

مطمئن باش و برو

ضربه‌ات کاری بود

دل من سخت شکست

و چه زشت

به من و سادگی‌ام خندیدی

به من و عشقی پاک

که پر از یاد تو بود

و خیالم می‌گفت تا ابد مال تو بود

تو برو، برو تا راحتتر

تکه‌های دل خود را آرام سر هم بند زنم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۴/۰۱

حقیقت آدم ها،
آن نیست که بر شما آشکار می کنند،

بلکه آن است که از آشکار کردنش بر شما عاجزند.

اگر می خواهید آدم ها را بشناسید،

به آنچه می گویند گوش ندهید،

بلکه به آنچه ناگفته می گذارند گوش بسپارید.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۴/۰۱

صد حرف و یک جواب....مهم نیست... بگذریم

خوابت شده عذاب؟ ....مهم نیست... بگذریم

سنگین شده تمام دل من قبول کن

رفت آن زمان ناب....مهم نیست... بگذریم

دیشب به گوش سجده زدم حرفهای تلخ

((تا کی مرا عذاب؟!...))....مهم نیست..بگذریم

من در تمام زندگیم صبر کرده ام

کو اجر بی حساب؟؟!...مهم نیست...بگذریم

دیگر نه راه پیش و نه پس مانده بر دلم

پلها دوسو خراب....مهم نیست...بگذریم

خندیده ام به ریش دلم با صدای تو

آن شور و آب و تاب...مهم نیست بگذریم

گاهی برای سادگی ام گریه میکنم

از پشت این نقاب...مهم نیست...بگذریم...

azita1371
azita1371
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

دو حالت داره
یا درک می کنی که چه موجود ارزشمندی کنارت داری،
یا فاصله ای پیش میاد و نبودنش بهت می فهمونه چی بوده و چه آدمی رو از دست دادی!


azita1371
azita1371
۱۳۹۵/۰۳/۳۱


azita1371
azita1371
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

تلخ ترین و غم انگیز ترین اشکهایی که بر سر مزارها ریخته می شود،
به خاطر حرفهای نگفته و کارهای انجام نشده است...!


azita1371
azita1371
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

آرامشی که اکنون دارم.
مدیون انتظاریست
که دیگر,
از کسی ندارم...!


azita1371
azita1371
۱۳۹۵/۰۳/۳۱