بلاگ كاربران


رشوه به عزرائیل!!!!!

آمد عزرائیل و گفتا: بنده مأمورم، ببخش

خواستم یک هفته مهلت، گفت: معذورم، ببخش

گفتمش: بنده رئیس ابنِ رئیس ابنِ رئیس، -

همچنین داماد آن مسئول مشهورم، ببخش

بنده در دَه تا وزارت‌خانه دارم پارتی

با نفوذ و صاحبِ جاه و زر و زورم، ببخش!

می‌رسد شیرینی سرکار، ما را بی‌خیال

هست این انعام و رشوه نیست منظورم، ببخش

می‌توانم از خدا گیرم برایت ارتقاء!!

با نماینده‌ی او در این جهان جورم، ببخش

باجناق بنده عمرش هست از من بیشتر

خلعتِ خود را به این فامیلِ مغرورم ببخش

گفت: فعلا این قبا زیبنده‌ی اندام توست

بنده در این انتخابِ خویش مجبورم، ببخش

گفتمش: حالا که ما را می‌بری در آن جهان

یک دو هکتار از بهشت و چند تا حورم ببخش

گفت : این در اختیارات من ای بیچاره نیست 

من برای بردن جان تو مامورم . ببخش

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


sheda
ارسال پاسخ

به آنجام میرسیم

mona_rt
ارسال پاسخ

ممنون..

shabgardetanha
ارسال پاسخ

به ازرائیل رشوه آخه در این حد