دیوار کاربران


Mina3301
Mina3301
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

+5


kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای ، دُور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه، خوابم می پرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود

shahin13
shahin13
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

دلم میخواست یکی رو داشتم بعضی وقتا که مردم خستم میکنن میومد
کنارمو دستاشو می گذاشت دوطرف صورتم زل میزد تو چشام
میگفت ؛ بیبین ..تو من و داری …..

babk
babk
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

http://www.hamkhone.ir/account/blog/edit/173259/

مهمه سر بزنی ممنون میشم

parsik
parsik
۱۳۹۳/۰۹/۱۸

سلام...
بلاگ جدیدمه ممنون میشم نظر بدید...
http://www.hamkhone.ir/member/9250/blog/view/167196/

peymanr39
peymanr39
۱۳۹۳/۰۹/۱۰

تو ﭘﺎﺭﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ

ﯾﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﻡ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩ

ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺳﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ

ﮔﻔﺘﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ؟؟؟

ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺧﺸﺘﻢ

ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ!

NAFAS1993
NAFAS1993
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

مسکینی دیدم با کفش پاره

شکر میکرد خدا را...

گفتم که کفش پاره شکر خدا ندارد،

گفتا یکی شکر میکرد

دیدم که پا ندارد

Armin2FM
Armin2FM
۱۳۹۳/۰۸/۳۰

دنیا قشنگ تر بود اگر

آدمها مثل سایه هایشان صاف و یکرنگ بودند!!

بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...

ادعایشان آدمیت...

کلامشان انسانیت...

رفتارشان صمیمیت...

حال، باید دنبال یکی گشت که

نه آدم باشد...

نه انسان باشد...

نه دوست و رفیق صمیمی...

تنها صاف باشد و صادق...

پشت سایه اش خنجر نباشد برای دریدن...

هیچ نگوید...

فقط همان باشد که سایه اش میگوید: "صاف و یکرنگ"

FirePhoenix
FirePhoenix
۱۳۹۳/۰۷/۰۴

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟
میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!

amiralii62
amiralii62
۱۳۹۳/۰۶/۲۵

کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند

انگار در پس تنهایی

انگشتان آشنایی ساز مرا می نوازد

به وسعت لبخند آهنگین می شوم ...

نت های آرام ، کوتاه و مداوم ...

لحظه دلنشین می شود

آرام می شوم

....