توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
داستان شکر ومرد روستایی
- تعداد نظرات : 0
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
- نمايش ها : 276
مرد فقیرى بود که همسرش کره درست میکرد،
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مواد لازمه خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر كدام 900 گرم بود.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من
مى فروختى در حالى که 900 گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک
کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم.
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !