دیوار کاربران
LaMis
۱۳۹۳/۰۳/۱۶
اگر روزگار يك موجب حلال فراهم مي كند، ما خود به دست خيال، ده موجب ديگر مي سازيم.((محمد حجازي)) |
|
20Morteza20
۱۳۹۳/۰۳/۱۶
وصیت نامه گاندی:
चपटे अकत पचक चपचेअ यपचप चपचा ठेआत झख़ढ हनी ऐग
|
|
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۳/۱۶
ﻣﯿﮕن ﻣﺨﺘﺮﻉ ﮔﺮﻭﻩ ۱+۵ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺍﺳﺘﻘﻼﻟﯽ ﺑﻮﺩﻩ |
|
shabi
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
ميخواستم چشم هايش را از پشت بگيرم............. |
|
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
دیروز دوست دخترم به گدای سرکوچه غذا داده |
|
hamidreza1357
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
دو نفر که همدیگرو خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی تونستند از هم جدا باشند، با خوندن یک جمله معروف از هم جدا می شوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار دیگری، همدیگرو نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال توست و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده » |
|
hamidreza1357
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
بی تو چگونه باورم شود برگهای زرد باغ دوباره سر سبز می شود ای مسافر همیشگی بی تو من به انتها رسیده ام از کدام آشنایی از کدام عشق با تو گفتگو کنم من به سوگ عاطفه ها نشسته ام بی هدف به هر طرف کشیده می شوم به یاد تو عزیز سفر کرده از چشمم چون اشک سفر کردی بی تو چه کنم |
|
hamidreza1357
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
برای رسیدن به تو سوگندها نوشتم بروی گلبرگ های زیبای گل شقایق و حال برای رسیدن به جدایی اشکم را با یاد تو می ریزم و عشقم را با یاد شقایق پرپر می کنم تا فراموش کنم لحظه های با تو بودن را.... |
|
hamidreza1357
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم |
|
hamidreza1357
۱۳۹۳/۰۳/۱۵
معلم گفت «الف» گفتم او. معلم گفت «ب» گفتم با او. معلم گفت «پ» گفتم پیش او. معلم گفت «ج» خواستم بگویم جدایی گفت نگو! |