وقتی 5 سالمون بود پسر همسایه مون کلاس زبان میرفت
منم تو کوچه با دخترا آمپول بازی میکردم
الان اون تو سفارت کار میکنه ولی نمیدونم چرا من دکتر نشدم !!؟؟

بآ خودم مــے گــویم
نـآمــرد رآ بــرعـکــس کـنـے درمــآن مـے شـود
پـــس مـے گــذآرَم در خیـآلـم هــمــآن نـآمــرد بــمــآنــے

کـسـے چـہ مـے فـہـمـد
ایــن نآمـرد هــمــآن درمــآن مــن اســتـ

خوب شد بازیه Pou اومد توی گوشیا تا پسرا بعد ابرو برداشتن و گوشواره انداختن ، قشنگ طعم مادر بودن رو بِچِشَن !

ن**همخونه** و منکر اگه ایرانی باشن، ن**همخونه** سوال اولش اینه که »قبرو چند خریدی؟«. منکرم هرچند بگی ، میگه »گرون خریدی«.

به بغل دستیم میگم اگه چیزی نوشتی، برسون!میگه هیچی ننوشتم هنوز حرفش تموم نشده بود،به استاد میگه اگه می شه یه برگه ی اضافه بهم بدین!!!هیچی دیگه فقط خواستم بگم خیلی بوقه

سوالات متداول از مامان:گرسنمه...شام کی حاضر میشه!؟سردمه!!پیرهنم کجاست!؟اون شلوار مشکیمو شستی!؟نمیتونم پیداش کنم!!ناهارچی داریم!؟این چرا اتو نداره!؟سوالات متداول از بابا:مامان کجاست؟

یکی از بچه ها ازم پرسید به قیافه ام میخوره چند سالم باشه ؟گفتم : ۲۷ سال ناراحت شد گفت : ۲۲ سالشه گفتم : ۵ سال دیگه به حرفم میرسی ، ببین کی گفتم

اگر قــَرار بُود کــًــســـیـ بآ گــُنده گوزی بــِ جایی برسه...

الاآنــ رآســـو سُلــطآنـــِ جَنگل شُده بود..!!

باهر بی سروپایی نمیشه
ازتنهایی دراومد
سلامتیه اونایی که خیلی تنهان
ن که نمیتونن باکسی باشن
فقط باهمه وجود دلشون
نمیخوادباهرکسی باشن.....

به بابام میگم پدر موجودیست که جونشو واسه بچش میده اما ماشینشو نه ؛ امیدوارم بودم تحت تاثیر قرار بگیره که گفت : آخه ماشینش جون بچشو میگیره !