دیوار کاربران


mamoolybaba
mamoolybaba
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید،

هرچند آن بجز معنی رنج و پریشانی نباشد…

اما، کوری را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن!

shahryar_2012
shahryar_2012
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

من و او شباهت های متفاوتی باهم داشتیم :
هر دو شکستیم ؛ او قلب مرا ، من غرورم را
هر دو رقصیدیم ؛ او با دیگری ، من با سازهای او
هر دو بازی کردیم ؛ او با من ، من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پی بردیم
او به “حماقت” من ، من به “پست” بودن او
آری ، این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر میشود …
.

david1985
david1985
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

از گرمی لبانم نترس
دستانت را میبوسم

david1985
david1985
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

░░░░░▓██▓
░░░░░ ▓███▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░▓███████▓
░░▓█████████▓
░▓███████████▓
▓█████████████▓
▓███░░░░░░░▀▀▀▓
▓███░░░░████████████
▓███░░░░█▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒█
▓███░░░░░█▒▒▒▒▒▒▒▒█
▓███░░░░░░█▒▒▒▒▒▒█
▓███░░░░░░░█▒▒▒▒█
▓███░░░░░░░░████
▓███░░░░░░░░▌██▌
▓███░░░░░░░░▌██▌
▓███░░░░░░░░▌██▌

http://www.hamkhone.ir/member/5589/blog/view/82005/

بلاگــ جدید گذاشتمـــ به سلامتے ـهمه ے بروبچ ـهمخونہ منتظرتمــ رفیق

رفاقتـــ شانـہ ميخواهد...

از آنهايـے کـہ بر آن ميتـوان تا صبـح

بـے شکــــ...

بـے هـراس از خنجر تند خيانتـــ

بـے صدا و بے ريا با بغض خـود...

اشکـــ مداوم ريختـــ

2ska0171
2ska0171
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

گل نيست چنين سرکش و رعنا که تويي/ مه نيست بدين گونه فريبا که تويي/ غم برسر غم ريخته آن جا که منم/ دل برسردل ريخته آنجا که تويي.

Nilsa
Nilsa
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

ﺟﺪﻳﺪﺍ ﭘﺴﺮﺍ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭﻥ
ﻣﻮﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻫﺎﻱ ﻻﻳﺖ ﻭ ﻟﻮﻻﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ
ﻧﺎﺧﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻴﻜﻨﻦ
ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻦ
ﻛﻢ ﻛﻢ ﻣﻴﺘﺮﺳﻴﻢ ﭘﺎﺭک ﺩﻭﺑﻞ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻦ !

Nilsa
Nilsa
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

دوست دارم الان یکی بغلم کنه بگه چته دیوونه بیا این یه نخ سیگارو بکش ؟؟؟
منم بگم پاشو برو گمشو کثافت آشغال ناباب …
خیلی صحنه آموزنده و ملودرامی میشه ! :lol:

Mehran58
Mehran58
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

سلام
بلاگ زدم:

http://www.hamkhone.ir/member/7995/blog/view/121221

خوشحال می شم ببینید و اگه دوست داشتید استفاده کنید.
موفق باشید

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

باز باران با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه
باز میآید صدای چک چک غم
باز ماتم
من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده
نمی دانم ، نمی فهمم
کجای قطره های بی کسی زیباست
نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
کجای ذلتش زیباست
نمی فهمم
کجای اشک یک بابا
که سقفی از گِل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسرو پروانه های مرده اش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد
نمی دانم
نمی دانم چرا مردم نمی دانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
کجای مرگ ما زیباست
نمی فهمم
نمی دانم
کجــــای این لجـــــن زیباست
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالا دست
و آن باران که عشق دارد فقط جاریست برای عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب میداند
که این عدل زمینی ، عدل کم دارد

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۱۵

چه زیبا بود دوران کودکی

سوار بر اسبهای چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن ماناترند

درسهای سال اول ساده بود

همکلاسی های من یادم کنید

بازهم در کوچه فریادم کنید

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

ای دبستانی ترین احساس من

بازگرد این مشقهارا خط بزن