دیوار کاربران


saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۲۱

خوشبختی داشتن کسی است…

که بیشتر از خودش

تــــــــــو را بخواهد…

و

بیشـــتر از تــــــــو…

هیـــــــــــچ نخواهد..

و

تــــــــــو ...

برایش تـــــــمام زندگی باشی

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۲۱

ميــــــدونـے چرا بغــــــل کردن قشنگـﮧ؟

چوטּ طرف راســــــتت
ڪـﮧ
قلب نیست
هميــــــشـﮧ פֿـالــــــيـﮧ

وقتــــــــے بغلــــــش ميــــــڪـنـــے
قلـــب اونـﮧ ڪـــﮧ
پُــــــرش مــــے ڪــنـــــــﮧ

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۲۱

يكي از زيباترين لحظه ها -
لحظه‌اي که ميبيني‌ يکي‌ لبخند رو لبشه
و ميدوني‌ که دليل اون لبخند تويي ..

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۲۱

من ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘـــﻢ ﺑﮕـﻮﯾـــــــﻢ

ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ..

اما ..

ﺍﻣـــــﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــــا،

ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــای ﺩﻫــﻦ ﻟـــﻖ!

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۲۱

اگه میگم دوستت دارم
از سر عادت نیست
یا ازسر جوونیم
میگم که یادت بیارم
بهترین اتفاقی بودی که تو زندگیم افتاده

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۰۱

می خندم!

دیگر تب هم ندارم

داغ هم نیستم

دیگر به یاد تو هم نیستم

سرد شده ام

سرد سرد

نمی دانم

شاید…

شاید دق کرده ام!

کسی چه می داند…

بی حسم کردی.... نسبت به تمام حس های دنیا...!

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۰۱

روزگاری خواهد رسید...

همچنان که در آغوش دیگری خفته ای...

به یاد من...

ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی!

دلت هوایم را خواهد کرد...

به یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را...

به یاد خواهی آورد خنده هایم را...

به یاد خواهی آورد اشک هایم را...

مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی: من تو را میخواهم!

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۰۱

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم،

تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را .....

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۰۱

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم،

تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را .....

saharjojobala
saharjojobala
۱۳۹۲/۰۹/۰۱

خدایا؛

بضاعت من به قدری است که نمی دانم

در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم

اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی

پس بهترین ها را برایشان کرم نما...