دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

زیبا،

زیبایی تو

کلمات را گیج می کند

بوی تنت در شش هایم

رد انگشتانت بر انحنای تنم

آه! در تمام آنها دوستت دارم پیداست

می خواهم با تو باشم

تا توقف زمان

در آب های روان

تا لمس تو در کنار گوش ماهی ها

تا جام، تا بوسه

و نوشیدن شهد تو از منافذ تنت

تا رهایی

می خواهم با تمام کلمات خداحافظی کنم

و تو را به بزم عیش گل و پروانه دعوت کنم

آیا می گذری از جشنی

که در رگهایم بر پاست؟

saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

از چراغانیِ چشمان تو من جان دارم
بی‌ تو یک نسبت نزدیک به باران دارم

روشنم از تو و آن منحنیِ لب هایت
من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم

saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

از چراغانیِ چشمان تو من جان دارم
بی‌ تو یک نسبت نزدیک به باران دارم

روشنم از تو و آن منحنیِ لب هایت
من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم

saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

ناگزیرم از دوست داشتنت!
چُنان پرنده ای از آغوشِ آسمان
یا ریشه های گلی سرخ از خاک.

جهان اگر برپاست
هنوز

کسی

کسی را دوست دارد
اگر چه دیر
اگر چه دور...

مرا از دوست داشتنت
راه گریزی نیست

saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۶

ممنون عزيزم

saeed1360
saeed1360
۱۴۰۲/۰۴/۰۶


dada1animal
dada1animal
۱۴۰۲/۰۳/۳۱

شبی
از
میانِ
این
همه
درد
اُمید
می روید
دادا غیرت.............

shab
shab
۱۴۰۲/۰۲/۳۰

چرا ما کور شدیم؟
نمی‏‌دانم، شاید روزی بفهمیم.

می‏‌خواهی عقیده‏‌ی مرا بدانی؟
بله، بگو!

فکر نمی‏‌کنم ما کور شدیم، فکر می‏‌کنم ما کور هستیم، کور امّا بینا!

کورهایی که می‏‌توانند ببینند، امّا نمی‏‌بینند.

کوری
ژوزه_ساراماگو


+5

shab
shab
۱۴۰۲/۰۲/۲۷

کامو زندگی را در یک کلمه تعریف می‌کند: "پوچ".

مثل خدا عمل کنید و در مقابل تمام فریادها و استغاثه‌ها کر باشید. تا وقت باقی است با سنگ همگام شوید.

من شیوه‌ی کارتان را خوب فهمیده‌ام. شما مردم را گرسنه نگه داشته‌اید و آنها را از هم جدا کرده‌اید تا عصیان و شورششان را از بین ببرید. شما آنها را ضعیف و درمانده می‌کنید و سبعانه نیروی آن‌ها را می‌بلعید و اوقاتشان را مشغول می‌کنید تا از وحشت نه جوششی بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند!

حکومت نظامی
آلبر کامو

+555

dada1animal
dada1animal
۱۴۰۱/۱۲/۲۸

نوروز شعر بی‌غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می‌کند
پیشاپیش
عیدتون‌مبارک‌عزیزانم