بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    رفیق یعنی تو....

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
  • نمايش ها : 583

رفيق يعني تو...

پسري باخانواده اش دعوايش شد وازخانه زد بيرون ورفت خانه يکي از دوستان،يک ماه در آنجا ماند بعداز


يک ماه دختري را سرکوچه مي بيند و به او تيکه مي اندازد.


يکي ازدوستانش ميپرسد،مي دوني اين کي بود؟!!!


_نه!!


_اين خواهر همون رفيقت بود که تو يه ماه خونشون بودي.


عذاب وجدان مي گيرد و مي رود خانه رفيقش.


رفيقش بساط مهماني وشام را آماده ميکند.به رفيقش ميگويد ببخشيد من سر کوچه به دختري تيکه


انداختم ولي نمي دانستم خواهر توبود!


دوستش باخوشحالي دستانش را بالاميگيرد،آغوشش را باز ميکند ومي گويد مرحبا به رفيقي که يه ماه






خونمون زندگي کرد ولي خواهرمو نشناخت.

 


به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


bardiya_tanha
ارسال پاسخ