بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    گفته بودی...

  • تعداد نظرات : 17
  • ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۱/۱۰
  • نمايش ها : 577



گفته بودی که چرا محو تماشای منی

 

آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی

 

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

 

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی!!



نظرات دیوار ها


unerground2
ارسال پاسخ

لایک

saman11
ارسال پاسخ

عالیست

00arminkarimi
ارسال پاسخ

فوق العاده بوووووود

Ayeh
ارسال پاسخ

عالی بود عزیزکم

Mina3301
ارسال پاسخ

زیباست...
میسی
لایک


e5238
ارسال پاسخ

من بودم
آنكه
تار می‌تنید.

دلم از شوق پریدن می‌تپید
و چشمانم
كم‌كم
در زیر پرده سپید
خاك می‌شد.
بهار كه آمد،
پیله‌ای بودم
كه پروانه نشد.

AZAD
ارسال پاسخ

دستی به کرم به شانه ی ما نزدی

بالی به هوای دانه ی ما نزدی

دیر است دلم چشم به راهت

ای عشق ، سری به خانه ی ما نزدی

shadi1357
ارسال پاسخ

قشنگ بود عزیزم
مرسی

arezoooo
ارسال پاسخ

به به بسیار زیبا .....................

amir92
ارسال پاسخ

مرسی
لایک

aryan_
ارسال پاسخ

مشیریه عزیز

tanhaa21
ارسال پاسخ

فوق العاده زیبااااااااااااااااااااااا

مرسی آجی جونم

صبا
ارسال پاسخ

به به...
خاطره دارم ازین شعر
اشتباه نکنم از فریدون مشیری هست.

ممنون افسون جان.

hosein12345
ارسال پاسخ

خیلی عالی بود افسون خانم
شاد باشین

vafar
ارسال پاسخ

+20

_janan_
ارسال پاسخ
AmirHesamAlavi
ارسال پاسخ



عالی بود ...