دیوار کاربران


MM501350
MM501350
۱۳۹۳/۰۴/۰۶

شادي را هديه کن! حتي به کساني که آن را از تو گرفتند!

عشق بورز! حتي به آنهايي که دلت را شکستند!

دعا کن! حتي براي آنهايي که نفرينت کردند!

و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست...

maziar741
maziar741
۱۳۹۳/۰۴/۰۵

خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست
همین دوست داشتن هاست

خوشبختی همین لحظه های ماست

همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم ...

h1234b
h1234b
۱۳۹۳/۰۴/۰۵

بی
وفا ! !

ایـن روزهـا نـه مـجـالـی

بـرای دلـتـنـگـی دارم

و نـه حـوصـلـه ات را ..

ولـی بـا ایـن هـمـه،

گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد

Nilsa
Nilsa
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

مهم نیست که دیگر باشی یا نه…مهم نیست که دیگر دوستم داشته باشی یا نه…مهم نیست که دیگر مرا به خاطر آوری یا نه…مهم نیست که دیگر تو را با دیگریببینم یا نه …مهم این است …زمانی که دلت میگیرد …زمانی که تنها می شوی …چگونه و با چه رویی سر به آسمان بلند میکنی و می گویی …خدایا من که گناهی نکردم…

0Arta
0Arta
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

بعضی وقتا با یه نفر فقط کار داری ولی مجبوری به بهونه احوالپرسی بهش زنگ بزنی که تابلو نشه!!
بعضی وقتام فقط و فقط میخوای حال یکی رو بپرسی و صداشو بشنوی، ولی مجبوری یه کاری رو بهونه کنی که تابلو نشه!!

kiyan
kiyan
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

خواهرزادم رفته مهد کودک یه دختر سفید با موهای خیلی روشن دیده ،
به مامانش گفته : مامان این دختره چرا انقدر کمرنگه؟

dante1
dante1
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

Buried Alive By Love
زنده در آتش عشق سوخته ام

Again the burden of losing rest Upon my shoulders
دوباره سنگینی آرامش از دست رفته روی شونه هایم
And its weight seems unbearable
و وزنش انگارتحمل ناپذیره
Your tomb is where your heart is,I should've told her
آرامگاهت همانجاییست که قلبت قرار داره باید به او میگفتم
But within me hid a secret so terrible
ولی در درونم این راز هولناک را پنهان کردم
To cry is to know that you're alive
میگریم تا بدانم که تو زنده ای
But my river of tears has run dry
اما چشمه اشکم خشکید
I never wanted to fool you, no
هیچگاه نمیخواستم تو را دست بیندازم
But a cold heart is a dead heart
ولی قلب سرد هماننده قلب مرده است
And it feels like I've been buried alive by love
و این حس مثل اینست که زنده در آتش عشق سوخته ام

If I should die before I wake
اگر باید قبل از بیداری بمیرم
Pray no one my soul to take
هیچکس برای برگشتن روحم دعا نکند
And if I wake before I die,
و اگر قبل از مرگم بیدار شدم
Rescue me with your smile
مرا با لبخندت نجات بده

The **** of vanity b**همخونه**ed me with a spiritual murder
بوسه پوچی از قاتلی معنوی مرا خوشنود میکند
And fed the gods of war insatiable
و خدایان جنگ حریص را راضی میکند
Your home is where the dark is, I should've told her
خانه ات جاییست که ظلمت است,باید به او میگفتم
And embraced the fire indestructible
و آتش مهار نشدنی را در خود جای میداد

To die is to know that you're alive
میمیرم تا بدونم که تو زنده ایی
And my river of blood won't run dry
و چشمه خونم هرگز خشک نخواهد شد
I never wanted to lose you, no
هرگز نمیخواستم تورا از دست بدم
But a cold heart is a dead heart
ولی قلب سرد همانند قلب مرده است
And it feels like I've been buried alive by love
و این حس مثل اینست که زنده در آتش عشق سوخته ام

they say to cry is to know that you're alive
آنها میگویند گریه کن تا بفهمی او زنده است
But my river of tears has run dry
اما چشمه اشکم خشکید
I never wanted to fool you, no
هیچگاه نمیخواستم تو را دست بیندازم
But a cold heart is a dead heart
ولی قلب سرد هماننده قلب مرده است
And a deserted soul is gone
و روح خالی ام از دست رفته است
A cold heart is a dead heart
قلب سرد هماننده قلب مرده است
And it feels like I've been buried alive by love
و این حس مثل اینست که زنده در آتش عشق سوخته ام
__________

dante1
dante1
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

Lover's Grief
عاشق غم
O gothic moon thy shine encharmest me tonight
آه اي ماه وحشي ، امشب فروغ تو افسونم مي کند
Bereavest me of sleep, makest me wander under thy light.
خواب را از چشمم مي گيرد ، زير نورت آواره ام مي کند
Thou letst abloom my heart until the very last of thy ray,
تپش وحشي قلبم را تا آخرين تلالو ات خواهاني
Shine! Bereaver of sleep, ere black clouds hide thee away....
بتاب اي مهجور از خفتن پيش از آنکه ابر هاي تيره نهانت سازند
I know this can't be eternal!
مي دانم که اين ابدي و جاودانه نخواهد بود
No love hath ever conquered the borders of time!
عشق سر حدي براي پيروزي نخواهد بود
No beauty is everlasting, not even thine!
هيچ زيبايي جاودانه نيست حتي براي تو
But o how I wished your heart would fore'er be mine...
اما مي داني چقدر آرزو داشتم تا قلبت براي هميشه مال من باشد؟
Thy eyes caress myself to endure these painful lies...
چشمانم را نوازش مي کني با سوي تحمل کردن سختي هايم
The moon's persistance makest me ask...
اي ماه سماجت مي کنم روي خلقت تو
Why can't we be stars?
چرا ما نمي توانيم ستاره باشيم
Stars that shine forever...
Stars that unite with the night...
ستاره هايي که در امتداد شب براي هميشه به درخشند
At the horizon the dark stormclouds of sorrow have gathered their might,
به سوي افق ها حالتي سياه و طوفاني دارم و از روي غم و اندوه احساس توانايي و قدرت مي کنم
neither the moon nor the stars reveal their light this night
هيچ يک از ماه و ستاره نورش به طور واقعي در شب آشکار نمي شود
..and rain is falling, pouring down into my soul,
و باران خزان مي باره بر خواسته هايم
while wild weeping clouds enwrapp me in their woe
همچنين گريه ابر هاي وحشي نشانه اي است براي غم و اندوهم

*****

dante1
dante1
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

مثل من تنها...
غروبی دلگیر آمد.خورشید سرخ و خونی بود
آسمان دردی در دل داشت
مثل من تنها...
بادی وزید وبرگهای خشک از شاخه درخت افتادند
قلبم تند میتپید وآرام نمیگرفت
قلبم
قلب سیاهم هم آغوش درد شده بود
وچشمانم دیگر سویی نداشت
ناتوان شده بودم
ومثل همیشه تنها و محزون
آه
آرام آرام شب بزرگ می آمد
و من تنها قطره اشکی از چشمانم ریخت
آه که چقدر غمگینم
چقدر غمگینم
غمگین
و شب آمد همراه با سرما و سیاهی
و من در تاریکی بینهایتش غرق شدم
ماه نقره ای مرا اغوا کرد
به آوای عاشقانه اش گوش فرا دادم
و به او دل بستم
او گفت که هیچ خدایی در آسمان نیست
و حقیقت دروغی بیش نیست
و او هم مثل من تنهاست
مثل من تنهاست
مثل من تنهاست
مثل من تنها
تنها
آه که چقدر غمگینم
سرما سینه خیز سویم آمد و بدنم را لمس کرد
و مرا در آغوش گرفت
مثل عاشقی که به معشوقش رسیده
آرام آرام به درونم نفوذ کرد
و جزئی از وجودم شد
سرد و بی روح...
درگوشم زمزمه ای کرد
وگفت که چقدرتنهاست
مثل من تنها...
مثل من تنها...
مثل من تنها...
تنها
و من چشمان را بستم و خود را به او سپردم
و او مرا سرد و بی روح کرد
او هم گفت که مثل من تنهاست
مثل من تنهاست...
مثل من تنهاست...
مثل من تنهاست...
تنها

dante1
dante1
۱۳۹۳/۰۲/۲۶

دیوانه تو....
شاخه گل رزی که برایت اوردم
نشان از عشق جاودانی بود که تو نشانم دادی
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
قدر چشمانت را دانستم
تو تنها تکه الماسی تراش نخورده هستی در دستان من
جواهر دوست داشتنی من .ای انگشتر عقیق من
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
و دست در دستت گذاشتم
لبهایت را هم مانند شهد عسل عاشقانه می نوشیدم
تو افق را به اتش کشیدی .زیبای جگر سوز من .عشق رویایی من
در اغوش من زیباترینی .اغوش تورا میجوید این تنهاترین
بهشتی که هیچ انتهایی ندارد قلب لبریز ازعشق توست
تو را میابد قلب سیاه و محزون و دیوانه تو....
هم اینک که ارزوهایم را بگوش باد سپرده ام
و رویاهایم را بدست کابوس داده ام
تنها دست تو را می جویم در این دشت بی انتهای اندوه
تو قلبم را اینگونه به اتش کشیدی
ذره ذره و نم نم
و شعله این عشق به کمانه اسمان رسیده
ای باران مهر .ای زندگی بخش .ای شبنم رویایی
تو لبخندی هستی برلبان عشق
ومن لبان عشق را می بوسم
پس دست در دست مهر میدهم
ودلی به دریا میزنم
حالا که توشه ای جز این دل عاشق ندارم و چشمی که دیوانه توست
دیوانه تو....
دیوانه تو....
دیوانه تو....