بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
پیشنهاد میکنم بخونید!!! البته اگه حوصلشو داشتی...
- تعداد نظرات : 1
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۵/۰۳
- نمايش ها : 460
خسته ام
نه بخاطر کار نه بخاطر تلاش روحم خستس وقتی میبینم روح تمام دختران و پسران سرزمینم خستس دلم میگیره ...
دخترانی از جنس باران و پسرانی از جنس آسمان چقد دلگیر میشوم خدایا از تو هم دلگیرم هزاران چرا دارم که کسی نیست تا جوابمو بده خوش بحال مردمان قدیم پیامبری بود بالای سرشون که راهو گم نکنن
ولی ببین خدا شانس منو برای من رفته میگی برای ظهورش دعا کنم که چی ؟
بیاد ؟ ولی کی ؟ بشارت جهنم برام داری ؟
ولی مطمئنم اونور بدتر از اینجا نیست هر چیه تکلیفمون معلومه رو هوا نیستیم یا اینور یا اونور ....
راستی خدا جونم چرا تمومش نمیکنی ؟
منتظر چی هستی ؟
امروز خیلی خرابم خرابتر شدم میدونی چرا؟
بزار برات بگم رفته بودم آزادی
آره آزادی چه کلمه قشنگی !!!
برات تازگی داره خدا جونم ؟ بازی دوتا تیم بود چه ترافیکی یه جانباز شیمیایی پشت ترافیک باید سریع رسونده میشد به بیمارستان هر چی زن بدبختش جیغ میزد راهو باز کنید صدای همهمه طرفدارا نمیزاشت صدا به صدا برسه خیلی گریه کرد منم گریه کردم جانباز شیمیایی پشت ترافیک فوت شد!
اگه میرسید به بیمارستان زنده میموند...
خب احمد برای چی زنده می موند اصلا ولش کن خوب شد مرد حقش بود اره میخواست نره جبهه مگه ما گفتیم بره ...
خب ولی گریم بند نمیاد چرا احمد؟
بس کن مگه نگفتی حقشه؟
دلم خیلی گرفته...
خب ولش کن گور بابای دل من مهم نیست...
دستتو بده به من عشق من تو هم بدی تو هم سالها پیش منو تنها گذاشتی همتون مثل همید تو خدا دنیا چرا اینهمه اذیتم میکنید؟
دستتون توی کاسس؟
ولی تو خیالم میام پیشت پیش خدا نشستی عشق من ؟
خوشبحالت چقد دوست داره .....
خدا سلام بهم بگو جهنمو بهشتت کجاس؟
اگه میشه بهم نشون بده ...
ها؟
دوتا دره یکیش بهشته یکیش جهنم؟
باشه اول میرم در جهنمو باز میکنم ببینم چه خبره؟
در عین ناباوری ادمایی میبینم که دور دیگ پر از غذایی نشستن و تو دستاشون ی قاشق یه متری و هر چی میخوان از اون غذای لذید بخورن نمیتونن چون قاشقای ی متری اجازه نمیده و دارن از ضعف میمیرن...
دویدم بیرون وای خدا این چه جور جایی بود ؟
چیزی نپرس احمد برو بهشتو ببین
دوباره وارد در بهشت میشم واییییی همون دیگ همون غذا همون قاشقای ی متری ولی همه چاق و خوشحالن
میدونی چرا؟
از تو دیگ با اون قاشقا غذا برمیداشتن و میزاشتن تو دهن همدیگه
خدا خیلی ناقلاییا....
ولی چه قدر کارت درسته خدا جونم غلط کردم فهمیدم ...
زمانی دنیا بهشته که همه به هم محبت کنن و به همدیگه عشق بورزن ...
ولی افسوس احمد من که مردم غافل شدن .....
برو پائین از عرش من برو حالا زوده بیای پیشم
باشه خدانگهدار دوست خوبم .........ی. خداجون رفتم...
دیگه دم غروب افتابه دوستانمو دیدم بهشون گفتم بیدار شید بچه ها
ولی بهم خندیدن ....
باشه !!!
به همتون عشق میورزم ای دختران و پسران ایران من همتونو عاشقانه دوس دارم و امیدوارم روزی همتون به آرامش برسید ...
احمد
زمانی دنیا بهشته که همه به هم محبت کنن و به همدیگه عشق بورزن ...
مرسی عزیز
خیلی زیبا بود