بلاگ كاربران


هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟

آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی
از چارچوب پنجره دیوار دیدی؟

اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟
از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟

نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟
از " آتنا " گفتن " عذاب النار " دیدی؟

در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟
دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟

رفتی مطب، بی نسخه برگردی به خانه؟
بیمار بودی مثل من؟ بیمار دیدی؟

حقا که با من فرق داری؛ لا اقل تو
او را که میخواهی خودت یک بار دیدی!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


dariushshah2
ارسال پاسخ

خداوندا
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شدی از قصه خلقت
از اینجا از آنجا بودنت
خداوندا
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر به تن داری
برای لقمه ی نانی
غرورت را به زیر پای نا مردان فرو ریزی
زمین و آسمان را کفر می گویی... نمی گویی؟
خداوندا
اگر با مردم آمیزی
شتابان در پی روزی
ز پیشانی عرق ریزی
شب آزرده ودل خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین آسمان را کفر می گویی... نمی گویی؟

mona_rt
ارسال پاسخ



ممنون