بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
حدس بزن چه شکلی هستم؟
- تعداد نظرات : 34
- ارسال شده در : ۱۴۰۳/۰۷/۰۶
- نمايش ها : 186
پروسهی «شناخت» در غیاب تصویر، صدا و حس، خیلی کُند و گاهی غیر ممکن میشه
مثلا توی همین جا؛ همخونه
که رفتار، کردار، منش، علایق و حتی سبک لباس پوشیدن با «کلمات» منتقل میشن
اما خوشبختانه هر کلمه فقط یک کلمه نیست! و اینکه کجا و چگونه به کار گرفته میشه هم مفاهیمی داره
مثلا سلام دادن یک کاربر به محض ورود به یک بلاگ عمومی، صرف کلمه «سلام» نیست و مفاهیمی مثل آداب ورود به یک جمع و ... رو به دنبال داره
یا انتخاب عکس پروفایل یا فریاد حک شده بالای صفحه هر شخص، بی ارتباط با روحیه اون کاربر نیست
پس با همین مفاهیم هم میشه شناخت نسبی از هم پیدا کرد و تعاملات سادهی همخونهای رو پیش برد
کاری که خیلی از ماها انجام دادیم و به سببش دوستانی رو برای خودمون توی سایت پیدا کردیم
حدود یکی دو هفته میشه که من و چند تا از دوستان، یه گروه تلگرامی تشکیل دادیم و اونجا با دادههای واقعیتر مثل صدا، تصویر و نحوهی فعالیت، شناخت بیشتری از هم پیدا کردیم
گاهی دیدیم که تصوراتمون چقدر با واقعیت فاصله داشته و گاهی دیدیم که چقدر نزدیک به واقعیت بوده
به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتیم تصورات اعضای سایت از هم رو محک بزنیم
هر کاربریرو که تمایل دارید انتخاب کنید و تصورات خودتون از ظاهر، رفتار و ... رو در موردش برامون بنویسید
و اون کاربر اگر مایل بود بنویسه که تصورات شما تا چه حد درست بوده.
فکر میکنم این دم آخری که سایت داره بسته میشه، به چیزهای جالبی پی ببریم :)
دیگه دارم میترسم از این تصویر سازی دقیق{1}، صد در صد درست گفتین راجع ب ظاهرم.
عه! واقعا؟؟
خودمم دارم میترسم از خودم
این چیزی ک راجع ب خودمم میگن و من بدم نمیاد ازش، تو برخورد اول بدون صحبت معمولا همه همینو میگن.
باوقار و متین هم جا افتاد {h}
راحت باش عزیزم
نه اصلا منفی فکر نکردم، برام ناراحت کننده نبود و متوجه منظورت شدم
حتی اگر ویژگی منفی هم از من سراغ داشته باشی و بنویسی مشکلی نیست
قرار نیست که همش خوبی بنویسیم
صرفا میخوایم تصورات همو بدونیم و حکم ماجراجویی داره این بلاگ
باز هم بهم لطف داری
لطف بزرگی کردی و خوشحالم که اینجا میبینمت
به نسبت ارتباط کمی که باهات داشتم
خیلی خوب متوجه شدم که دختر آروم و مبادی آدابی هستی
محبت رو میبینی و خیلی خوب بلدی پاسخ محبت رو بدی
تصورم از ظاهرت:
یه دختر پوست گندمی با موهای صاف
خیلی اهل آرایش و قرتی بازی نیست
@};-
خیلی ممنونم، لطف داری رها جان
دیگه دارم میترسم از این تصویر سازی دقیق، صد در صد درست گفتین راجع ب ظاهرم.
نمیدونم چرا آدم ها تو نگاه اول من رو مغرور میبینن
احتمالا شاید چون زود نزدیک نمیشم بهشون
ولی اگر با مخاطبم هم فاز باشم کاملا برعکس میشه این قضیه
{40}
نتونستم پیاممو تکمیل کنم، معذرت. منظورم جنبه ی منفی غرور نبود و صفت منفی بهتون نسبت ندادم رها جان، شاید بد بیانش کردم. منظورم همون حس ارزشمندی که نسبت ب خودتون دارین و داخل تو هر جمع و صحبتی نمیشین.
این چیزی ک راجع ب خودمم میگن و من بدم نمیاد ازش، تو برخورد اول بدون صحبت معمولا همه همینو میگن.
باوقار و متین هم جا افتاد
در مورد بقیه اعضا هم حتما سر فرصت میام مینویسم
تا اینجا از مشارکت همگی ممنونم
درباره خود طناز جان:
به نسبت ارتباط کمی که باهات داشتم
خیلی خوب متوجه شدم که دختر آروم و مبادی آدابی هستی
محبت رو میبینی و خیلی خوب بلدی پاسخ محبت رو بدی
تصورم از ظاهرت:
یه دختر پوست گندمی با موهای صاف
خیلی اهل آرایش و قرتی بازی نیست
یه دختر ظریف با تموم ظرافتای دخترونه، آروم، مهربون، مغرور، عاشق کتاب و اهل قلم.
خیلی لطف داری بهم
نمیدونم چرا آدم ها تو نگاه اول من رو مغرور میبینن
احتمالا شاید چون زود نزدیک نمیشم بهشون
ولی اگر با مخاطبم هم فاز باشم کاملا برعکس میشه این قضیه
چون ی مدت از فضای همخونه دور بودم و مشارکتی توی بلاگ ها و ارائه ی نظر نداشتم حس میکنم مخاطب این مدل بلاگ های دوستان نیستم، ب همین دلیل مشارکت نمیکنم و از دور نظاره گرم. اما دلم نیومد نسبت به این بلاگ واکنشی نشون ندم.
منم اول از همه با خزان عزیز شروع میکنم، که خیلی انرژی مثبتن و همیشه حواسشون به همه هست. فکر میکنم دلیل اینکه دوستان از خزان شروع میکنن همین موضوع باشه.
هر وقت که بعد مدتها سر میزدم همخونه از روی دلتنگی، بی حوصلگی یا رفع خستگیو دور شدن از روزمرگیا میدیدم یه هدیه، پیام یا یه دیوار از خزان جان دارم. خیلی قشنگ بود برام واقعا و کلی از دیدنش ذوق میکردم.
از نظر من ایشون شخصیت حمایت گری دارن و همیشه مراقب اطرافیانشون هستن، حواسشون ب همه هست حتی با یه احوال پرسی ساده هم این حس خوب و بع اطرافیانشون منتقل میکنن که به یادشون هستن.( ولی هیچ وقت تو مسائل دیگران دخالت نمیکنن)
مقرراتی و منضبط هستن و چهارچوب و خط قرمزی دارن ک نه خودشون از اون چهارچوب عدول میکنن و نه ب کسی اجازه میدن اون رو نادیده بگیره.
البته اونقدر جدی و با جذبه هستن که کسی جرات همچین کاری رو نداره.
آدم امن و قابل اعتمادی هستن و به شدت با معرفت.
با جنبه و مهربون
و پر تلاش و خستگی ناپذیر.
سعادت حاصل نشد بیشتر باهاشون آشنا بشم ولی تصورات من از ایشون با همین میزان شناخت این بود.
درمورد ظاهرشون هم من همچین تصوری رو دارم که رسمی پوشن و جدی(عبوس و اخمو )
سلام طناز جان
لطف بزرگی کردی و خوشحالم که اینجا میبینمت
«فرشته» همیشه توی ذهنم یه دختر فعال، شیطون و پر انرژی بود
اما چیزی که قشنگش میکرد، این شیطنت باعث نمیشد عاقلانه فکر نکنه یا ادب رو لحاظ نکنه
از اونجایی که همیشه آدمهایی که بتونن بین روح لطیف کودکانه و روح عاقلشون تعادل برقرار کنن برام خیلی جذابن و آدمهایی سالمی از نظر شخصیت هم به حساب میان، دوست داشتم که بیشتر بشناسمش
به لطف گروه تلگرامی
الان هم که بهش نزدیک تر شدم همینا پررنگ شدن و فهمیدم که اهل ریسک هست و
خودش رو در معرض تجربه قرار میده
به سبب همین تجربه ها هم میشه راحت باهاش مشورت کرد
این مدت خیلی جاها حس کردم چقدر مثل خودمه
این که یا برای کسی وقت نمیذاره یا اگر گذاشت با جون و دل اینکارو میکنه
طولااانی مینویسه و برای من خیلی جذاب و با ارزشه این صرف زمان
احساساتش رو خیلی راحت بلده بیان کنه (نشون به اون نشون که توی انتخاب ایموجی هم حرفه ایه)
در مورد ظاهرش هم من یه دختر لاغر اندام با پوست روشن و هر بار با مدل موهای مختلف (به خاطر ریسک پذیر بودن)
سبک لباس تینیج و راحت تصورش کرده بودم
وقتی هم که دیدمش خیلی به خودم امیدوار شدم بابت تصورات بسیار شبیه واقعیتم
چه خوب شناختید
البته احتمالا اینو برای فرشته جان و آقا آرش هم بگم
اونا هم خیلی خوب گفتن
و اما رها جان عزیز:
منم چون عکس فسقلی خانم رو دیدم چیزی نمیگم ولی تا حدودی شبیه به تصوراتم بودین
چهره دلنشین سنتی برخلاف دختران پلنگ امروزی
اخلاق و روحیاتم ک آروم، مبادی آداب، کمال همنشین های زورگوتون کمی بر شما اثر گذاشته {1} صاحب نظر. شاید توی گروهتون منعطف شدین، طبق نظر آقا آرش، چون از نظر من خیلی منعطف نبودین که بخواد به چشم بیاد.
وقتی تصمیم میگیرید عملیش میکنید حتی اگه کله شق جلوه کنید در نظر دیگران
ثبات شخصیت دارید و واکنش هاتون رو میشه حدس زد. کوتاه میکنم ک طولانی نشه ک حوصله آدمو سر ببره
میام بازم میگم
سلام خزان جان
مرسی که وقت گذاشتی
حس خوبیه اینکه دوستت بهت فکر کرده باشه و دربارهت نوشته باشه
بله بله کمال همنشین بوده، البته رگه هایی از زورگویی هم تو وجودم بوده، با همنشین قوت گرفته
حرفی روی حرفات نمیشه زد چون سالها توی حال خوب و بد کنارم بودی روش مواجههم با هر چیزی رو خودت دیدی
در مورد ظاهر هم خیلی بهم لطف داری
فقط یه دختر نچرال(که خودت باشی) میتونه از نچرال بودن یه دختر دیگه لذت ببره و بنویسه
هشتگ نچرال_باشیم
راجع ب رها جان
یه دختر ظریف با تموم ظرافتای دخترونه، آروم، مهربون، مغرور، عاشق کتاب و اهل قلم.
مائده جان این رو درباره من نوشتن
رها: احساس میکنم شبیه سالی هستی توی کارتون بابا لنگ دراز
_____________
جالب بود برام
یه جاهایی خودم رو شبیه به سالی میدونم و یه جاهایی نه
اما در کل فکر میکنم تصور دوری از من هست
یکم بیا نزدیکتر دختر
مرسی
---
آره من اینجا بزرگ شدم {trol20} لطف داری {h3}
امیدوارم همینجوری باشه که میگی. هرکی هم مشکل داره الان که دورِ همیم لطفا بیاد همینجا بهم بگه که دمِ آخری بلاکش کنم. {trol13}
جدا از شوخی خوشحالم که اینطور فکر میکنی :aow
{38}
خیلی جالبه من آقا آرش رو چه قبل و چه الان دقیقا به یک شکل شناخته بودم و میشناسم
یک فرد شوخ طبع
که سر مسائل گیر نمیکنن
و پس زمینه زندگیشون همیشه آهنگ « یه چیزی میشه دیگه » رضا صادقی در حال پلی شدن هست
اونقدری که یه وقتایی حرصم درمیاد
«امن» یا به قول خودشون «بیخطر» هستن و این باعث میشه آدم توی صحبت و مراوده باهاشون راحت باشه
یعنی با خودت نمیگی وای اینکار رو کردم نکنه ناراحت بشه یا بد معنی کنه و...
و به قول «فرشته» به نظرم آدرس رستوران های خوب رو میدونن
و هیچوقت خودشون رو شرمنده شکمشون قرار نمیدن
سلااام سلاام
چون ی مدت از فضای همخونه دور بودم و مشارکتی توی بلاگ ها و ارائه ی نظر نداشتم حس میکنم مخاطب این مدل بلاگ های دوستان نیستم، ب همین دلیل مشارکت نمیکنم و از دور نظاره گرم. اما دلم نیومد نسبت به این بلاگ واکنشی نشون ندم.
منم اول از همه با خزان عزیز شروع میکنم، که خیلی انرژی مثبتن و همیشه حواسشون به همه هست. فکر میکنم دلیل اینکه دوستان از خزان شروع میکنن همین موضوع باشه.
هر وقت که بعد مدتها سر میزدم همخونه از روی دلتنگی، بی حوصلگی یا رفع خستگیو دور شدن از روزمرگیا میدیدم یه هدیه، پیام یا یه دیوار از خزان جان دارم. خیلی قشنگ بود برام واقعا و کلی از دیدنش ذوق میکردم.
از نظر من ایشون شخصیت حمایت گری دارن و همیشه مراقب اطرافیانشون هستن، حواسشون ب همه هست حتی با یه احوال پرسی ساده هم این حس خوب و بع اطرافیانشون منتقل میکنن که به یادشون هستن.( ولی هیچ وقت تو مسائل دیگران دخالت نمیکنن)
مقرراتی و منضبط هستن و چهارچوب و خط قرمزی دارن ک نه خودشون از اون چهارچوب عدول میکنن و نه ب کسی اجازه میدن اون رو نادیده بگیره.
البته اونقدر جدی و با جذبه هستن که کسی جرات همچین کاری رو نداره.
آدم امن و قابل اعتمادی هستن و به شدت با معرفت.
با جنبه و مهربون
و پر تلاش و خستگی ناپذیر.
سعادت حاصل نشد بیشتر باهاشون آشنا بشم ولی تصورات من از ایشون با همین میزان شناخت این بود.
درمورد ظاهرشون هم من همچین تصوری رو دارم که رسمی پوشن و جدی(عبوس و اخمو )
رها: درباره رها بگم همیشه تصورم ازش همین عکس پروفایلش بود یعنی حس میکردم دختری دقیقا با همین ظاهر میشینه کنار پنجره و قهوه میخوره و مینویسه{1} بلاگهاش هم دروغ نگم 99 درصدشون
رو هیچوقت نخوندم بس که طولانی و مملکتی بود ، یعنی نه اینکه نخوام بخونم؟ کلا هنگ میکردم درباره خیلی از بلاگهاش واقعا نظری نداشتم بدم . به نظرم دختر جدی و رسمی میومد ولی تو این یکماهه
فهمیدم رها دختری انعطاف پذیر هس و جنبه بالایی داره برعکس چندتا از خانمها و آقاهای سایت با اینکه سنی ازشون گذشته ولی بسیار بسیار بچه تشریف دارن سرهرداستانی زود قهر میکنن و بهشون برمیخوره . نظر الانم درمورد رها اینه دختری انعطاف پذیر که اگه مشکلی هم پیش بیاد میشه باهاش حرف زد حلش کرد . حالا بعضی کاراش رو مخ میره و مقرراتی هس ولی کلا با توجه به سنی که داره
از خیلی خانمها و آقاهای سایت با جنبه تر هس .
سلام
نه! واقعا نمیدونین چرا از «خزان» شروع کردم؟
قبل از هرچیزی مرسی که انقدر طولانی برام نوشتین، مخصوصا که خیلی اهل این کار نیستین، پس این برام ارزشمند
نوشتن: آری
نوشتن پشت پنجره: لزوما نه
هر جا باشم، و تو هر موقعیتی چیزی به ذهنم برسه مینویسم
قهوه: نه
چایی: بیشتر از اینکه جسمم چایی نیاز داشته باشه، برام بار روانی مثبت داره و به معنای صمیمیت با خود و دیگران میخورم
و بقیه حرفاتون هم لطف شماست
و خوشحالم که این مدت تونستیم با ورژن واقعی تری از هم آشنا بشیم
اوایل که باهات آشنا شده بودم در حد خوندن بلاگهات و کامنتهات بود.
همیشه فکر میکردم خشک و مقرراتی و مغروری. یا از این مدل آدمها که از هر جملهای میخوان یه نکته علمی استخراج کنن و درموردش بحث کنن {21} و چون خودم زیاد روی چیزی قفل نمیشدم و بیشتر تنهایی درمورد چیزایی که میخوندم فکرمیکردم، سعی میکردم خودمو تو اون موقعیتا و بحثا قرار ندم. {17} سالای خیلی قبلتر یه مدت با آرین و بلاگهاشم اینجوری برخورد میکردم ولی بعدا بیشتر باهاتون آشنا شدم و حرف زدن باهاتون لذتبخش شد :-X
و البته خیلی هم یاد گرفتم :)
تصور ظاهریم رو قبلا گفتم بهت. :D
تو ذهنم یه دختر با استایل کلاسیک بود. مو کوتاه با کلاه فرانسوی و پالتوی بلند که تو کافه کتاب میخونه. یا تو اتاقش آهنگای کلاسیک فرانسوی گوش میکنه.
حتی تو ذهنم وقتی کامنت میذاشتی با همون قیافه تصورت میکردم :d (شاید بخاطر عکس پروفایلت :D)
یا موهای بلند خرمایی با پیراهنهای بلند تابستونی که یه دوربین دستشه از هرچیزی که براش قشنگه عکس میگیره. :elahi
الانم که بیشتر میشناسمت بازم تو ذهنم نشستی تو اتاقت و مینویسی یا کتاب دستته و توش غرقی ولی این بار با اون چهره ای که ازت دیدم. :-x
تصورات قبلیم کمرنگ شده.
مرسی که انقدر زیاد و با حوصله نوشتی
تصوراتت از ظاهرم و حالتهام دقیقا الهام گرفته از چیزهایی هستن که اینجا از من دیدی
یعنی ترکیبی از تصویر پروفایل، نوع فعالیت توی سایت و یه کوچولو ذهنیت های خودت درباره قشری که دست به قلم هستن
که به هر حال شبیه من واقعی هم هست و چه بخوام بروز بدم چه ندم، توی طولانی مدت آشکار شده
ممنونم از دقتت که علایق من مثل نوشتن و عکاسی رو انقدر خوب شناختی
چقدر خوب گفتی. :-x
دارم فکر میکنم نظراتمو بگم :D
سلام «فرشته»
ممنون از لطفت و توجهت
خیلی خوش اومدی
مطمئنم نظرات جالبی زیر این بلاگ خواهم خوند
دوستمه :D:-x مهربون و کتاب دوست و آروم و درونگرا. خوب مینویسه. دوست خوبیه.
آهنگای خوشگلی گوش میده :ELAHI
* تصوراتم:
یه ترکیبی رو سالهاست ازش تو ذهنم دارم. ترکیب جودی ابوت و آنشرلی.
تو ذهنم شبیه کسیه که وقتی چیزی میخونه یا میشنوه یهو یه ابر گردالی میاد بالا سرش و میره تو فکر و دنبال جواب سوالاییه که تو سرش اومده. :-/
رویا پرداز و شاید خیالباف (مث خودم {7})
دنبال یاد گرفتن و بهتر شدنه.
طبیعت رو خیلی دوست داره. و غذا رو. مث خودم {7}
:-x
نکنه خودتونید
من ک فکر میکنم خودشه
حافظه ام رو خاک گور هم نمیتونه پاک کنه ک گاهی خیلی بد میشه داشتن اینجور حافظه ها...
ثبات شخصیت دارم مگه بده
منم چون عادت ندارم عکسای آلبوم کسی رو نگاه کنم ندیدم شما رو ولی به نظرم استادیوم رفتید در گذشته و عکس انداختید اونجا شاید هم عینکی باشید و شکمو البته همه تصوراتمه
شوخی بود منم تقریبا به فرشته جان هم نظرم حدود ۹۵درصد شناختشون از شما رو
رها: درباره رها بگم همیشه تصورم ازش همین عکس پروفایلش بود یعنی حس میکردم دختری دقیقا با همین ظاهر میشینه کنار پنجره و قهوه میخوره و مینویسه{1} بلاگهاش هم دروغ نگم 99 درصدشون
رو هیچوقت نخوندم بس که طولانی و مملکتی بود ، یعنی نه اینکه نخوام بخونم؟ کلا هنگ میکردم درباره خیلی از بلاگهاش واقعا نظری نداشتم بدم . به نظرم دختر جدی و رسمی میومد ولی تو این یکماهه
فهمیدم رها دختری انعطاف پذیر هس و جنبه بالایی داره برعکس چندتا از خانمها و آقاهای سایت با اینکه سنی ازشون گذشته ولی بسیار بسیار بچه تشریف دارن سرهرداستانی زود قهر میکنن و بهشون برمیخوره . نظر الانم درمورد رها اینه دختری انعطاف پذیر که اگه مشکلی هم پیش بیاد میشه باهاش حرف زد حلش کرد . حالا بعضی کاراش رو مخ میره و مقرراتی هس ولی کلا با توجه به سنی که داره
از خیلی خانمها و آقاهای سایت با جنبه تر هس .
زورتون میاد از من شروع کردن
اول از همه بگم که من هنوزم ازشون حساب میبرم {7} خیلی کاریزماتیک و با جذبهن. :abro
واقعبین و منطقی، در عین حال با احساس. :-x
خیلی به حریم خصوصیشون اهمیت میدن و حد و مرز دارن.
و با دوستان و خانواده مهربونن. حضورشون باعث دلگرمیه :elahi
شوخ هستن {7} و بامعرفتن. (البته این تصور نیست واقعیته :D)
+ تو تصوراتم از عصبانیتشون میترسم :-s x_X{1}
فکر میکنم بچهها رو خیلی دوست دارن و بچهها هم متقابلا دوستشون دارن {17}
تو کار و تحصیل هم جدی و پرتلاش :-?
این بود نظر من در مورد خزان خانوم :d :-x
سلام وروجک . ۶۰ ساله ام که بشید جلو نوه هاتون بهتون میگم وروجک
قبلا اینا رو توی یه بلاگ صندلی داغ مونا خانم خوندم و معلوم میشه همینجوری نگفتید و حاصل شناخت این چند ساله که تغییر نکرده
البته شما اونجا ی شخصیت تلویزیونی هم بمن نسبت دادین ...
و حالا نوبت شماست...فرشته خانم گل:
از نظر من یه دوست با معرفت و دوست داشتنی که پای رفاقتش می مونه...
با ثبات، فهمیده، سر قولش می مونه، سخت گیر نیست و رد میشه از مسائل لااقل راحتر از خودم...،
لاغر تا حدودی، پوست روشن و تقریبا و تا حدودی ساده پوش
اتاقش پر از چیزای جور واجور و ریزه میزه اس ک باهاشون خاطره داره ...
بقیه تصوراتم رو بعدا میگم ک طولانی نشه
چون عکسش رو دیدم از چهره حرفی نمیزنم
و میرم سراغ تصورم از روحیاتش
یه دختر منظم، سختگیر، پر از احساس ولی نیازی نمیبینه هر جایی اون رو بروز بده
همراه و گاهی وقتا حرص درآر و زورگو :d
در کل ماریلای آنشرلی :)
سلام
چه خوب شناختید
البته احتمالا اینو برای فرشته جان و آقا آرش هم بگم
اونا هم خیلی خوب گفتن
و اما رها جان عزیز:
منم چون عکس فسقلی خانم رو دیدم چیزی نمیگم ولی تا حدودی شبیه به تصوراتم بودین
چهره دلنشین سنتی برخلاف دختران پلنگ امروزی
اخلاق و روحیاتم ک آروم، مبادی آداب، کمال همنشین های زورگوتون کمی بر شما اثر گذاشته صاحب نظر. شاید توی گروهتون منعطف شدین، طبق نظر آقا آرش، چون از نظر من خیلی منعطف نبودین که بخواد به چشم بیاد.
وقتی تصمیم میگیرید عملیش میکنید حتی اگه کله شق جلوه کنید در نظر دیگران
ثبات شخصیت دارید و واکنش هاتون رو میشه حدس زد. کوتاه میکنم ک طولانی نشه ک حوصله آدمو سر ببره
میام بازم میگم
فرشته:
دختر شاد و خوش اخلاق و مهربون و دوست داشتنی
قیافه: صورت گرد چال لپ داره
رفتار: باحال و خوش سفر و اجتماعی و احساساتی ...
دیگه چی بگم ...
شنونده خوب و دقیق
مائده : Maedee
دوستمه مهربون و کتاب دوست و آروم و درونگرا. خوب مینویسه. دوست خوبیه.
آهنگای خوشگلی گوش میده
* تصوراتم:
یه ترکیبی رو سالهاست ازش تو ذهنم دارم. ترکیب جودی ابوت و آنشرلی.
تو ذهنم شبیه کسیه که وقتی چیزی میخونه یا میشنوه یهو یه ابر گردالی میاد بالا سرش و میره تو فکر و دنبال جواب سوالاییه که تو سرش اومده.
رویا پرداز و شاید خیالباف (مث خودم )
دنبال یاد گرفتن و بهتر شدنه.
طبیعت رو خیلی دوست داره. و غذا رو. مث خودم
خب خیلی ساله که میشناسمش.
اون اوایل که اصلا با هم حرف نزده بودیم فکرمیکردم تُخسه، و دوست داره چالش و حاشیه رو {17}
البته اونموقع هممون حال و حوصلهی این کارا رو داشتیم و خیلی سر به سر همدیگه میذاشتیم تو سایت {1}
ولی خب بعدا که دوستتر و آشناتر شدیم فهمیدم که چقدر با معرفته. (چون اینجا هست نمیگم به خیلیای دیگه هم گفتم اینو درموردش)
مهربونه، رفیق خوب و خیلیییی قابل اعتمادیه. و آروم و بی حاشیه. سرش تو کار خودشه.
حالا تصوراتم رو بگم:
حس میکنم دست پختشم خوبه، کل رستورانای خوب اطرافشون رو میشناسه باهاش بیرون رفتن و گردش خوش میگذره. {7}
خوش مسافرته، زندگی رو سخت نمیگیره. فیلمای کمدی و درام دوست داره. از رانندگی خوشش نمیاد.
و بیشتر منطقیه تا احساساتی.
نمیدونم چقدر درست فکرمیکنم :-?
باتشکر :D @};-
درود برشما
نظر و شناخت من از آرش:
خب خیلی ساله که میشناسمش.
اون اوایل که اصلا با هم حرف نزده بودیم فکرمیکردم تُخسه، و دوست داره چالش و حاشیه رو
البته اونموقع هممون حال و حوصلهی این کارا رو داشتیم و خیلی سر به سر همدیگه میذاشتیم تو سایت
ولی خب بعدا که دوستتر و آشناتر شدیم فهمیدم که چقدر با معرفته. (چون اینجا هست نمیگم به خیلیای دیگه هم گفتم اینو درموردش)
مهربونه، رفیق خوب و خیلیییی قابل اعتمادیه. و آروم و بی حاشیه. سرش تو کار خودشه.
حالا تصوراتم رو بگم:
حس میکنم دست پختشم خوبه، کل رستورانای خوب اطرافشون رو میشناسه باهاش بیرون رفتن و گردش خوش میگذره.
خوش مسافرته، زندگی رو سخت نمیگیره. فیلمای کمدی و درام دوست داره. از رانندگی خوشش نمیاد.
و بیشتر منطقیه تا احساساتی.
نمیدونم چقدر درست فکرمیکنم
باتشکر
وای آره حافظهشون خیلی قویه راست میگی
---
آره من اینجا بزرگ شدم لطف داری
امیدوارم همینجوری باشه که میگی. هرکی هم مشکل داره الان که دورِ همیم لطفا بیاد همینجا بهم بگه که دمِ آخری بلاکش کنم.
جدا از شوخی خوشحالم که اینطور فکر میکنی
درباره خزان هم بگم کلا از وقتی تو سایت شناختمش هیچ فرقی با الانی که سایت داره تعطیل میشه نکرده . همون دختر جدی و رسمی و مهربون و بشدت حافظه قوی ای داره قابل اعتماد . درمورد چهره و ظاهر تجسم خاصی ندارم ازش . درباره فرشته هم بگم چون از 15 سالگی اینجا بوده تقریبا بزرگ شده اینجا مهربون و خونگرم و باجنبه ، فکر نکنم کسی تو سایت باشه با فرشته مشکلی داشته باشه؟؟ اصلا یادم نمیاد شاید خودش با کسی مشکل داشته باشه ولی ندیدم کسی با فرشته بد باشه .
سلام نمیدونم چرا همه از خزان شروع کردن؟ حالا چون بلاگ خودت هس از خود رها شروع میکنم .
رها: درباره رها بگم همیشه تصورم ازش همین عکس پروفایلش بود یعنی حس میکردم دختری دقیقا با همین ظاهر میشینه کنار پنجره و قهوه میخوره و مینویسه بلاگهاش هم دروغ نگم 99 درصدشون
رو هیچوقت نخوندم بس که طولانی و مملکتی بود ، یعنی نه اینکه نخوام بخونم؟ کلا هنگ میکردم درباره خیلی از بلاگهاش واقعا نظری نداشتم بدم . به نظرم دختر جدی و رسمی میومد ولی تو این یکماهه
فهمیدم رها دختری انعطاف پذیر هس و جنبه بالایی داره برعکس چندتا از خانمها و آقاهای سایت با اینکه سنی ازشون گذشته ولی بسیار بسیار بچه تشریف دارن سرهرداستانی زود قهر میکنن و بهشون برمیخوره . نظر الانم درمورد رها اینه دختری انعطاف پذیر که اگه مشکلی هم پیش بیاد میشه باهاش حرف زد حلش کرد . حالا بعضی کاراش رو مخ میره و مقرراتی هس ولی کلا با توجه به سنی که داره
از خیلی خانمها و آقاهای سایت با جنبه تر هس .
تصورم از خودت:
اوایل که باهات آشنا شده بودم در حد خوندن بلاگهات و کامنتهات بود.
همیشه فکر میکردم خشک و مقرراتی و مغروری. یا از این مدل آدمها که از هر جملهای میخوان یه نکته علمی استخراج کنن و درموردش بحث کنن و چون خودم زیاد روی چیزی قفل نمیشدم و بیشتر تنهایی درمورد چیزایی که میخوندم فکرمیکردم، سعی میکردم خودمو تو اون موقعیتا و بحثا قرار ندم. سالای خیلی قبلتر یه مدت با آرین و بلاگهاشم اینجوری برخورد میکردم ولی بعدا بیشتر باهاتون آشنا شدم و حرف زدن باهاتون لذتبخش شد
و البته خیلی هم یاد گرفتم
تصور ظاهریم رو قبلا گفتم بهت.
تو ذهنم یه دختر با استایل کلاسیک بود. مو کوتاه با کلاه فرانسوی و پالتوی بلند که تو کافه کتاب میخونه. یا تو اتاقش آهنگای کلاسیک فرانسوی گوش میکنه.
حتی تو ذهنم وقتی کامنت میذاشتی با همون قیافه تصورت میکردم (شاید بخاطر عکس پروفایلت )
یا موهای بلند خرمایی با پیراهنهای بلند تابستونی که یه دوربین دستشه از هرچیزی که براش قشنگه عکس میگیره.
الانم که بیشتر میشناسمت بازم تو ذهنم نشستی تو اتاقت و مینویسی یا کتاب دستته و توش غرقی ولی این بار با اون چهره ای که ازت دیدم.
تصورات قبلیم کمرنگ شده.
منم با خزان خانوم شروع میکنم:
اول از همه بگم که من هنوزم ازشون حساب میبرم خیلی کاریزماتیک و با جذبهن.
واقعبین و منطقی، در عین حال با احساس.
خیلی به حریم خصوصیشون اهمیت میدن و حد و مرز دارن.
و با دوستان و خانواده مهربونن. حضورشون باعث دلگرمیه
شوخ هستن و بامعرفتن. (البته این تصور نیست واقعیته )
+ تو تصوراتم از عصبانیتشون میترسم
فکر میکنم بچهها رو خیلی دوست دارن و بچهها هم متقابلا دوستشون دارن
تو کار و تحصیل هم جدی و پرتلاش
این بود نظر من در مورد خزان خانوم
سلاممممم.
چقدر خوب گفتی.
دارم فکر میکنم نظراتمو بگم
مثلا تصور من از خزان گل و دوست داشتنی:
چون عکسش رو دیدم از چهره حرفی نمیزنم
و میرم سراغ تصورم از روحیاتش
یه دختر منظم، سختگیر، پر از احساس ولی نیازی نمیبینه هر جایی اون رو بروز بده
همراه و گاهی وقتا حرص درآر و زورگو
در کل ماریلای آنشرلی