بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
هر دروغ، یک بدهی به حقیقت، که دیر یا زود باید پرداخت شود!
- تعداد نظرات : 53
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
- نمايش ها : 1090
اگر ماجرای پینوکیو حقیقت داشت فکر میکنید چه اتفاق هایی میافتادن؟
چه شغل هایی به فعلی ها اضافه می شدن؟
چه مراکزی تاسیس میشدن؟
چه کمپین هایی تشکیل میشدن؟
چه صحبت ها و جمله هایی بین مردم رواج پیدا میکردن؟
رسانه ها چه تبلیغاتی رو براش میساختن؟
علاوه بر اینکه نون جراحان بینی توی روغن غوطه ور میشد، شغل هایی مثل نقاشی با بینی، ساز زدن با بینی و ... رواج پیدا میکرد،
خیاط ها و لباس فروشی ها انواع پوشش های زمستانه و تابستانه رو برای گرم کردن یا پیشگیری از آفتاب سوختگی ِ بینی میدوختن و میفروختن
فالگیر ها و رمال ها ورد هایی به مردم یاد میدادن که بتونن بینی درازشون رو از دید مردم مخفی کنن!
یا میگفتن فضولات فلان حیوان رو به دو قسمت تقسیم کن قسمت اول رو دم کن به خوردِ دشمنت بده و قسمت دوم رو توی آب حل کن بریز چهار دور خونه ش، صبحِ فردا بینیش دراز میشه!
مرکز حفظ تصاویر بلندترین بینی های جهان برای عبرت آیندگان تاسیس میشد!
کمپین بینی_هرچه_کوتاه_تر_زندگی_سالم_تر
و در مقابل
کمپین از_بینی_دارزت_خجالت_نکش!
راه می افتاد.
جملات انگیزشی مثل:
زندگی کن حتی با بینی دراز!
مهم نیست قد بینیت چقدرِ، خودت رو هرجوری هستی بپذیر!
بانو گاهی برای خودت قهوه ای بریز و از خودت بابت تمام فرصت هایی که میتوانستی ولی نخواستی که بینی ات دراز شود، تشکر کن!
ضرب المثل هایی مثل:
مَرده و بینی کوتاهش!
بینی دراز، سر سبز میدهد بر باد
یا مثلا
روز خواستگاری موقع تعریف از آقا پسر می گفتن: پسرم شغل خوب، در آمد خوب، بینی کوتاه، خونه و ماشین داره!
و مادر ِ دختر خانم هم با کلی افاده در جوابشون میگفت:
دخترم از هر انگشتش ده تا هنر میباره و بینیش نچرال، کوتاهِ!
تبلیغاتی مثل:
+بینیت چقدر کوتاه شده؟ چه جوری این کار رو کردی؟
-از وقتی از محصولات بینوکوتا استفاده کردم.....
یا
آیا از داشتن بینی دراز رنج می برید؟
بینی متریِ خود را به نوزکات بسپارید!
و آخرش یکی از بازیگرای بینی کوتاه رد می شد و خیلی درِگوشیطور می گفت: بین خودمون میمونه!
با همه این اتفاقات،
شاید آدم ها کمتر دروغ میگفتن و
یا شاید انقدر غرقش میشدن که دروغ و داشتنِ بینی دراز، نهایتا تبدیل به یک مسئله عادی بشه
اما تا حالا فکر کردین که ما آدم ها چرا دروغ میگیم؟
لطفاً نگید که تا بحال دروغ نگفتید!
حتی اگه واقعا همینطور باشه، شاید تعریف مون از دروغ و میزان استفاده مون ازش، متفاوت باشه
شاید بهتر باشه کمی بیشتر بشناسیم این، به قولِ معروف: کلیدِ خانه ی پلیدی هارو؛
دروغ اتفاق میافته تا واقعیتی رو که نتونستیم بپذیریم رو انکار کنیم و برای مدتی قایمش کنیم.
اما غافل از اینکه
دروغ تاریخ انقضا داره و همین عامل باعث میشه
فردِ دروغ گو، حتی با گرفتن بهترین بازخورد ها و استفاده از بهترین نگهدارنده ها باز هم، حال ِ خوش پایداری رو تجربه نکنه و محصولش فاسد بشه
اگر به دنبال تعریفی از دروغ و شناخت انواع اون باشیم
من فکر میکنم،
دروغ صرفا «نوعِ دیگر بیان کردن ِ واقعیت» نیست
۱. بعضی وقت ها بیان نکردن هم خودش دروغ بزرگیِ.
در مورد پنهان کردن واقعیت هایی که شخصی هستن و دوست نداریم با کسی در میان بذاریم نمیخوام صحبت کنم و این رو با رعایت یک سری قواعد، نوعی مدیریت و تدبیر میدونم
حرفم اینجاست که وقتی ما واقعیتی رو که مخاطبمون هم سهمی در دانستن اون داره، پنهان کنیم، چه چیزی گفته باشیم، چه نگفته باشیم، عمل فریب تحقق پیدا می کنه.
۲. بعضی وقت ها انتقال یک حرف بدون بررسی (با اینکه ما فقط منتقل کننده هستیم) هم دروغ محسوب میشه.
۳. بعضی وقت ها، دروغ یک رفتارِ، نه صرفا گفتار.
۴. بعضی وقت ها مخاطبِ فریبِ ما، خودمون هستیم.
و...
پس اگر بخوام یک معنای کلی براش بگم:
«دروغ، مدیریتِ غلطِ یک بحران» می تونه باشه!
این که مشکلی پیش میآد و ما به جای «پذیرش و روبرو شدن» باهاش، سعی در «متفاوت از واقعیت جلوه دادن» یا «مخفی کردن» میکنیم، فاجعه س!
اگر به این موضوع دقت کنیم که
این نوع مشکلات مثل لکه هایی هستن که هر چه قدر بیشتر بمونن، زدودنشون هم سخت تر و انرژی بر تر میشه و حتی ممکنه برای همیشه ماندگار بشن،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
گاها دروغ، دومینو وار ادامه پیدا میکنه و فاجعه های بزرگتری رو به بار میآره،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
زمان ما خیلی محدودِ و هیچ وقتِ اضافه ای برای تلف کردن و بیراهه رفتن های عمدی نداریم،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
توی این مسیر حتی اگه موفق عمل کنیم و ظاهرا همه چی خوب پیش بره، با هر لحظه ادامه دادن و پرداختن بهش از راه اصلی (که دیر یا زود باید برگردیم سمتش)، دورتر میشیم،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
این زمینی که داریم رسیدگی و آبیاریش میکنیم، خاک حاصلخیز نداره،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
با این کار، آسیب های جدی و گاها جبران ناپذیری رو به مخاطبمون (خود یا فرد دیگر) وارد می کنیم،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
حتی اگه کسی هم متوجهش نشه، آثارِ همین صادق نبودن، در مرحله اول، حالِ خوب و آرامش خودمون رو هدف خواهد گرفت،
اگر به این موضوع دقت کنیم که
«روبرو شدن با مشکل» اگر صد واحد درد داشته باشه،
«ترس از مشکل و انکار اون»، هزاران هزار درد رو به دنبال خواهد داشت،
شاید بتونه کمک کنه که
موقع تصمیم گیری، هر چند سخت، اما با کمی آینده نگری،
به جای «فرار»، « ماندن و پرداختن به حقیقت» رو انتخاب کنیم
و یک بینیکوتاهِ نچرال بمونیم!
_________________________________________
با توجه به عیب پوش بودن خدا، که آدمِ دروغگو نشانه ظاهری نداره، نتونستم عکس یک فرد در حال ارتکابِ جرم رو بگیرم و توی بلاگم قرار بدم!
سعی کردم ذهنیات خودم رو براتون نقاشی کنم
هرکسی که بینی کوتاه تری داشته باشه، گناهاش کمتره و به خدا نزدیک تره :D
بنظر من اول باید بررسی بشه که چرا دروغ میگیم؟ (میترسیم کسیو از دست بدیم؟ میترسیم ارزشمون پیش دیگران کم بشه؟)
اول باید ریشه یابی بشه
اگه هرکسی از خودش شروع کنه به رفع مشکل خیلی از مسائل پیش نمیاد
{40}
حالا فکر کن، خود کسی که اینو می گفت، اگه باور نداشت، موقع گفتن بینیش دراز میشد
آره موافقم، گاهی وقتا با یه بررسی کوچیک میشه به چیز های بزرگی رسید
شاید مشکل ما آدم ها اینِ که مرتب و به موقع خودمون رو مورد بررسی قرار نمیدیم...
ی جمله دیگه هم میگفتن:
هرکسی که بینی کوتاه تری داشته باشه، گناهاش کمتره و به خدا نزدیک تره
بنظر من اول باید بررسی بشه که چرا دروغ میگیم؟ (میترسیم کسیو از دست بدیم؟ میترسیم ارزشمون پیش دیگران کم بشه؟)
اول باید ریشه یابی بشه
اگه هرکسی از خودش شروع کنه به رفع مشکل خیلی از مسائل پیش نمیاد
نگاهی که شما بیان می کنی، نگاه پزشک اول هست، که اصلا پزشکی با روحیه ش جور نیست!
به نظر من این شمایید که دارید شخصی سازی میکنید و بخودتون گرفتید!
واقعا ای کاش ما بجای حق به جانب بودن و توجه به حجم و اندازه خطراتی که دیگرون رو تهدید میکنن، تمرکزمون رو روی رفتارهای پرخطر خودمون میذاشتیم تا حداقل دیگرون از جانب ما کمتر آسیب ببینن.
ممنون رها جان از بلاگ
{59}
ممنون از حضورت
باز هم تکرار میکنم، مثال زدم تا نظرم رو در مورد نگاهت بگم
مسایل رو با هم قاطی نکنیم
اینا منافاتی با هم ندارن
ما وظایفی در قبال خودمون داریم
مثل توجه به خودمون، عملکردمون، حق به جانب نبودن و...
و یه سری وظایف در قبال دیگران
که وقتی خطا دیدیم، علت یابی کنیم، درک کنیم، عیب پوشی کنیم و...
میشه هم مراقب خود بود و هم دیگران
سوتفاهم شده
لطفا برگرد یک بار دیگه حرفامو بخون
شما گفتی کاش خدا عیب پوش نبود که...
من هم خواستم در ستایش عیب پوش بودن خدا حرف های بزنم
و مثال زدم
شما گفتی برای فردی که دروغ میگه نباید دل سوزوند چون خودش بی رحمِ
من پزشک رو مثال زدم که بگم
اگر ما در مقابل بیمار، بخشش و درمان رو انتخاب نکنیم فاجعه به بار میآد
الان با توجه به حرفات، مخاطب این قسمت از صحبتم دقیقا شمایی:
شما جوری از قصاص فوری و آشکار شدن عیب ها دفاع میکنی که انگار به عنوان یک انسان هیچ وقت خطا نداشتی
این حجم از حق به جانب بودن خیلی خطرناکِ
شما بطور واضح گفتید که:
نگاهی که شما بیان می کنی، نگاه پزشک اول هست، که اصلا پزشکی با روحیه ش جور نیست!
به نظر من این شمایید که دارید شخصی سازی میکنید و بخودتون گرفتید!
واقعا ای کاش ما بجای حق به جانب بودن و توجه به حجم و اندازه خطراتی که دیگرون رو تهدید میکنن، تمرکزمون رو روی رفتارهای پرخطر خودمون میذاشتیم تا حداقل دیگرون از جانب ما کمتر آسیب ببینن.
ممنون رها جان از بلاگ
بابت جایگاه این دو هیچ ادعایی ندارم و میتونم بگم فقط یک انسانم.
عموما یک بیمار به یک پزشک آسیب نمی زنه ولی یک آدم اینچنینی به دوستان و اطرافیان چطور؟!
روانشناسی میگفت: بیمارانِ واقعی، هیچ وقت به ما مراجعه نمیکنند! مراجعینِ ما اکثرا کسانی هستند، که توسطِ این بیماران، بیمار شدهاند...!
چرا شخصی سازی می کنی خزان جان؟
سوتفاهم شده
لطفا برگرد یک بار دیگه حرفامو بخون
شما گفتی کاش خدا عیب پوش نبود که...
من هم خواستم در ستایش عیب پوش بودن خدا حرف های بزنم
و مثال زدم
شما گفتی برای فردی که دروغ میگه نباید دل سوزوند چون خودش بی رحمِ
من پزشک رو مثال زدم که بگم
اگر ما در مقابل بیمار، بخشش و درمان رو انتخاب نکنیم فاجعه به بار میآد
الان با توجه به حرفات، مخاطب این قسمت از صحبتم دقیقا شمایی:
شما جوری از قصاص فوری و آشکار شدن عیب ها دفاع میکنی که انگار به عنوان یک انسان هیچ وقت خطا نداشتی
این حجم از حق به جانب بودن خیلی خطرناکِ
کسی هم که ادعا داره از این پلیدی ها( مثلا دروغ) دورِ، موضعش مشخص هست و اصطلاحا آدم خوبِ ماجراست و اتفاقا به خاطر همین ادعا، ازش انتظار میره درست رفتار کنه
گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست ؟!
اگه دروغ میگه و براش فرقی نداره دل کی می شکنه، کی آزرده خاطر میشه
من هم در مقابل باید مثل اون باشم؟؟ دل نسوزونم براش؟
پس فرق من و اون چیِ؟
اگر من جایی، اون رو با خوبی قطع نکنم، پس کجا قرارِ رشته ی بدی پاره بشه و ادامه دار نباشه؟
پزشک اگر واقعا پزشک باشه به مریضش نمیگه ای بیمار! از من دور شو، چقدر بد حالی!
میگه میدونم بیماری بیا تا درمان کنم ، بیا تا از این بیماری نمیری ، بیا تا کمک کنم افراد دیگه مبتلا نشن
نگاهی که شما بیان می کنی، نگاه پزشک اول هست، که اصلا پزشکی با روحیه ش جور نیست!
هر بار منو با یک نفر مقایسه میکنید. یکبار با خدا و بار دیگه با پزشک...
بابت جایگاه این دو هیچ ادعایی ندارم و میتونم بگم فقط یک انسانم.
عموما یک بیمار به یک پزشک آسیب نمی زنه ولی یک آدم اینچنینی به دوستان و اطرافیان چطور؟!
روانشناسی میگفت: بیمارانِ واقعی، هیچ وقت به ما مراجعه نمیکنند! مراجعینِ ما اکثرا کسانی هستند، که توسطِ این بیماران، بیمار شدهاند...!
مگه آدم دروغگو خدا رو هم میشناسه! لابد شنیدین که میگن دروغگو دشمن خداست.
مگه آدم دروغگو به فکر سلامت روح وروان و جسم ما هست که ما باید به فکر سلامتش باشیم! مگه اصلا سالمِ فرد دروغگو !!!
چطور ممکنِ آدم دروغگو قبل ازدروغ گفتنش به فکر واکنش طرف مقابل نباشه و فکر کنه باهاش ملایم برخورد میکنه بعد از شنیدن دروغ!
مگه نمیگن اون دنیا خدا همه روو در رو میکنه و همه رسوا میشن. این دنیا و اون دنیا نداره که خدا هم یه روزی همه رو رسوا میکنه.
اونی که رسوا میکنه ما نیستیم، خداست. خداست که طرف رو رسوا میکنه، ما فقط وسیله ایم.
اخه چجور میشه به چشمان ساده ی کسی فکر کرد و دروغ گفت. اونم دروغای بزرگ
چقدر آدم دلش سیر میشه از زندگی، چقدر دلش میگیره از شنیدن و دیدن این همه دروغ
فرد دروغگو با اشتباهش موضعش مشخص هست، و اصلاحا آدم بد ِِماجراست و ازش انتظار خوبی نمیره
کسی هم که ادعا داره از این پلیدی ها( مثلا دروغ) دورِ، موضعش مشخص هست و اصطلاحا آدم خوبِ ماجراست و اتفاقا به خاطر همین ادعا، ازش انتظار میره درست رفتار کنه
گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست ؟!
اگه دروغ میگه و براش فرقی نداره دل کی می شکنه، کی آزرده خاطر میشه
من هم در مقابل باید مثل اون باشم؟؟ دل نسوزونم براش؟
پس فرق من و اون چیِ؟
اگر من جایی، اون رو با خوبی قطع نکنم، پس کجا قرارِ رشته ی بدی پاره بشه و ادامه دار نباشه؟
پزشک اگر واقعا پزشک باشه به مریضش نمیگه ای بیمار! از من دور شو، چقدر بد حالی!
میگه میدونم بیماری بیا تا درمان کنم ، بیا تا از این بیماری نمیری ، بیا تا کمک کنم افراد دیگه مبتلا نشن
نگاهی که شما بیان می کنی، نگاه پزشک اول هست، که اصلا پزشکی با روحیه ش جور نیست!
همین تدبیر ها و صبور بودن ها برای اینکه انسان در جا رسوا نشه و فرصتی برای خودسازی داشته باشه
وگرنه اگه به بعضی از ما انسان ها باشه ، در جا آبروی طرف رو می بریم و با رسوا کردنشون برای همیشه رشته دوستی رو می بُریم
طبیعیِ که هر چقدر از خدا دور باشیم رفتارامون هم رنگ خدایی نداره
درستِ دروغ همیشه پلبد بوده و شکی در این نیست
گاهی با افرادی روبرو میشی که با رفتار مهربانانه شون باعث میشن تو از دروغ فاصله بگیری،
این ها در هر حالتی سلامت آدم ها براشون مهم هست
ولی بعضیا ها از بس تند و تیز واکنش نشون میدن، که خواسته یا ناخواسته اون رو ادامه میدی،
این ها بیشتر به دنبال آروم کردن خودشون هستن و به حال کسی دل نمیسوزونن
{H}
مگه طرفی که داره دروغ میگه به سادگی طرف مقابلش فکر میکنه و دلش میسوزه به حالش که فرضا منی که دارم حرفاش رو باور میکنم وقتی قضیه برعکس شد دل بسوزونم براش!
مگه آدم دروغگو خدا رو هم میشناسه! لابد شنیدین که میگن دروغگو دشمن خداست.
مگه آدم دروغگو به فکر سلامت روح وروان و جسم ما هست که ما باید به فکر سلامتش باشیم! مگه اصلا سالمِ فرد دروغگو !!!
چطور ممکنِ آدم دروغگو قبل ازدروغ گفتنش به فکر واکنش طرف مقابل نباشه و فکر کنه باهاش ملایم برخورد میکنه بعد از شنیدن دروغ!
مگه نمیگن اون دنیا خدا همه روو در رو میکنه و همه رسوا میشن. این دنیا و اون دنیا نداره که خدا هم یه روزی همه رو رسوا میکنه.
اونی که رسوا میکنه ما نیستیم، خداست. خداست که طرف رو رسوا میکنه، ما فقط وسیله ایم.
اخه چجور میشه به چشمان ساده ی کسی فکر کرد و دروغ گفت. اونم دروغای بزرگ
چقدر آدم دلش سیر میشه از زندگی، چقدر دلش میگیره از شنیدن و دیدن این همه دروغ
آدم چیزایی توی این سایت به این کوچکی دیده که شاخ در میاره
واقعا نمی فهمم این همه دروغ برای چیه چی رو میخوان بدست بیارن این ملت
به نظرم خدارو همین ویژگی ها خدا کرده
همین تدبیر ها و صبور بودن ها برای اینکه انسان در جا رسوا نشه و فرصتی برای خودسازی داشته باشه
وگرنه اگه به بعضی از ما انسان ها باشه ، در جا آبروی طرف رو می بریم و با رسوا کردنشون برای همیشه رشته دوستی رو می بُریم
طبیعیِ که هر چقدر از خدا دور باشیم رفتارامون هم رنگ خدایی نداره
درستِ دروغ همیشه پلبد بوده و شکی در این نیست
گاهی با افرادی روبرو میشی که با رفتار مهربانانه شون باعث میشن تو از دروغ فاصله بگیری،
این ها در هر حالتی سلامت آدم ها براشون مهم هست
ولی بعضیا ها از بس تند و تیز واکنش نشون میدن، که خواسته یا ناخواسته اون رو ادامه میدی،
این ها بیشتر به دنبال آروم کردن خودشون هستن و به حال کسی دل نمیسوزونن
موفق باشی رها خانم گل {67}
ممنونم
ای کاش خدا انقدر عیب پوش نبود که لااقل توجیهی برای دروغامون نداشتیم....
آدم چیزایی توی این سایت به این کوچکی دیده که شاخ در میاره
واقعا نمی فهمم این همه دروغ برای چیه چی رو میخوان بدست بیارن این ملت
{H}
از این به بعد قرارِ بیشتر در مورد واقیعت هایی که ما آدم ها جرات نمیکنیم در موردشون حرف بزنیم، حرف بزنم
خیلی هم عالیه بجای بلاگهایی که کمتر کاربردی در زندگیمون دارند و زود به بوته فراموشی سپرده میشن
موفق باشی رها خانم گل
و گاهی روبرو شدن با یک مخاطب پاک، و غبطه خوردن به آرامشش،
باعث میشه شجاع بشی و خودت با دست خودت نقابت رو برداری
و واقعیت های انکار ناپذیر
خیلی مرسی داری رها جان .......
ممنونم شما لطف دارین
از این به بعد قرارِ بیشتر در مورد واقیعت هایی که ما آدم ها جرات نمیکنیم در موردشون حرف بزنیم، حرف بزنم
ممنونم از حضورت
گاهی مرگ نقاب ما را آشکار میکند....
بلاگهای منحصر به فرد از رها خانم گل و ذهن خلاق و تخیلات زیبا
و واقعیت های انکار ناپذیر
خیلی مرسی داری رها جان .......
خیلی ممنون عزیزم
ممنونم از حضورتون
فکرش خلاقانه بوده واقعا
من فکر می کنم
انسانی که به موقع اشتباه کردن، سریعا لو نمی ره و فرصتی برای جبران و حفظ شخصیت داره
حاصل آفرینش خدای صابر، عیب پوش و مدبر هست
و پینوکیو ساخته ی دست آدمیزادِ کم صبر و نامهربان، که دوست داره بدی ها به واضح ترین شکل و سریع ترین زمان ممکن بر ملا بشن
یه تفکراتی دارم من مثل:
دروغ تعریف واضحی داره و همه مون با توجه ب موقعیت و کاربردش، استفادش میکنیم(بدون تعصب ب کلمه همه)
اما پنهان کردن یه درجه از کثیف بودن هست ک با دروغ قابل مقایسه نیست
اما گاها عقیده دارم یه دروغگوی خوب، دروغگویی هست ک دروغایی ک میگه رو باور کنه؛ تا بتونه روی بقیه تاثیر بذاره
گاهی ترس از دست دادن باعث گفتن دروغ میشه، ...
ممنونم ازتون {57}
با قسمت اول فکرت موافقم
و اینکه
دروغگو به هیچ وجه نمیتونه توی راه درستی باشه، حتی اگه کاملا تمرکز کنه رو کارش و ماهر ترین بشه
چون آدرس رو کلا اشتباه داره میره
دو سمتِ محور ریاضی رو تصور کنیم، وسط صفر، سمت راست مثبت ها و سمت چپ منفی ها
با دروغِ حرفه ای، آدرس ما سمت چپ هست، حتی اگه عدد بالا بره، یه منفی کنارشه
منفیِ هزار، اصلا فرض کنیم منفی میلیارد ها میلیارد!
من جایی خوندم که آدمِ دروغگو نهایتا به جایی میرسه که دیگه راست رو از دروغ تشخیص نمیده!
و این، اون فاجعه بزرگی ِِکه بازگشت ازش خیلی سخت و گاها ناممکنِ.
جالب بود و جای کمی تامل...
یه تفکراتی دارم من مثل:
دروغ تعریف واضحی داره و همه مون با توجه ب موقعیت و کاربردش، استفادش میکنیم(بدون تعصب ب کلمه همه)
اما پنهان کردن یه درجه از کثیف بودن هست ک با دروغ قابل مقایسه نیست
اما گاها عقیده دارم یه دروغگوی خوب، دروغگویی هست ک دروغایی ک میگه رو باور کنه؛ تا بتونه روی بقیه تاثیر بذاره
گاهی ترس از دست دادن باعث گفتن دروغ میشه، ...
ممنونم ازتون
تقلب و دروغ، تلاش و مبارزه نیستند، بلکه دلایل شکست هستند{H}
ممنونم از شما
نقاشی هم خوب و قابل درک و فهم موضوع
سپاس
{59}
ممنونم از نگاهت و لطفت
بسیار زیبا
چطور به ذهنش رسید دماغش با دروغ بزرگ شه
بسیار کامل و دقیق بود
تقلب و دروغ، تلاش و مبارزه نیستند، بلکه دلایل شکست هستند
متن قابل تامل و کاملا درست
نقاشی هم خوب و قابل درک و فهم موضوع
سپاس
مرسی از حضورتون
مرسی
نه ثروتمندان فقیر بود
چه اوستیکان تر؟ (che ustikantar)
اوزوانی راست گویشنان ( uzvani rast govishnan)
چه چیز استوارتر است؟
زبانِ راستگویان
یعنی با راستی و درستی آرامش بیشتری خواهیم داشت؟
درست متوجه شدم؟
آری فقط با توجه به یک نکته ظریف
اون هم اینه که ایرانیان باستان راستی رو مخالف دروغ میگرفتن
اگر کسی تشنه میشد، از راستی منحرف شده بود
با خوردن آب و بر طرف شدن تشنگیش راست و درست و تندرست میشد
برای یک گیاه، پژمردگی، دروغ بود
برای یک ظرف فلزی، زنگ نزدن و برق زدن، راستی و درستی بود
و همینطور کل هستی
خیلی ممنون ازتون
5+++
کدوم بلاک؟ جنگِ نرم؟
بزرگوارین
نه ثروتمندان فقیر بود
تشکر
{h}
ممنونم از لطف شما
در مورد دروغ هم که قبلا نظرم رو گفته بودم
موند یه لبخند که تقدیم شد
لطف بزرگیِ که شامل حالم شده
کدوم بلاک؟ جنگِ نرم؟
صفحات
1 2