دیوار کاربران
zamin2
۱۳۹۳/۰۴/۰۱
ما بخار شیشه ایم؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی! |
|
siamak
۱۳۹۳/۰۴/۰۱
ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺗﻘﻠﺐ ﮐﻨﻪ ! ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ، ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩ ! ﻣﻦ |: ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻤﻪ |: ﺑﺨﺶ ﻣﺮﺍﻗﺒﻬﺎﯼ ﻭﯾﮋﻩ |: |
|
ORMAJD
۱۳۹۳/۰۳/۳۱
+5=73 |
|
hafezeh
۱۳۹۳/۰۳/۳۱
┼┼▄██▄┼┼┼▄██▄┼┼ |
|
siamak
۱۳۹۳/۰۳/۳۰
مے گویند پرخاشگر شده ام! نـــــــــــــــــــــــــــــه ، فقط هرڪس ڪ ِ لحظه اے یاد تـ را از ذهنم بگیرد گیرم با یڪ عطسه ے معمولے نمے توانم سر بـ ِ تنش بگذارم! می گویند خواب ندارم نــــــــــــــــــــــــــــــــه(!) فقط منتظر تـُ ام مے ترسم چشم روےِِِِِ هم بگذارم و بیایے! چیزیم نیســت ... ! دَر عوض ، موسیقے آرام گوش مے دهم! قُرص هایم را دوبرابر مے خورم! و رگ خوابت را نَوازش مے کنم! اصلا ً اتفاق عجیبے نیفتاده! |
|
zamin2
۱۳۹۳/۰۳/۳۰
من معتقدم موفقیت زمانی به دست می آید که یک قدم جلوتر برویم؛ یعنی ضمن استقبال از ناملایمات و سختی ها شکست را بخشی از زندگانی خود بدانیم. |
|
0Arta
۱۳۹۳/۰۳/۳۰
همه ﺍﺧﻄﺎﺭ ﻫﺎ “ﺯﻧﮓ” ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ |
|
mahmonir123
۱۳۹۳/۰۳/۳۰
عصر جمعه است و دلم گرفته . می زنم تو خیابون و از سرازیری توی بلوار پیاده میرم سمت پله های پارک که یهو یه ماشین بوق می زنه ، به روی خودم نمیارم و به سرعت قدمهام اضافه می کنم. کمی جلوتر ترمز می زنه. حالیمه چی کار داره می کنه. به روی خودم نمیارم و از کنارش بی تفاوت رد می شم. |
|
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۲۹
جنگ تمام نمی شود وقتی |
|
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۲۹
جنگ تمام نمی شود وقتی |