دیوار کاربران


enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۸

دستم از دست تو دور

این شروع ماجراست

روز و شب هفته و ماه
قصه های غصه هاست

بودن اینجا که منم

مرگ بی چون و چراست
همه چی از بد و خوب

قصه رنگ و ریاست
تو که نیستی از خودم بیخبرم

کی بیاد و کی بشه همسفرم

hooman53
hooman53
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

انسان برای دیدن چهره اش به آب رونده نگاه نمی کند
بلکه به آب ایستاده روی می آورد
زیرا آنچه که خود آرام است می تواند دیگران را به آرامش برساند!

hooman53
hooman53
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

خیلی وقت است فراموش کرده ام …

کدامیک را سخت تر می کشم … ؟

رنــــج !

انتظار !

یا نفس را …

hooman53
hooman53
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

کـــارم از یکــــی بــــود یکــــی نبــــود

گذشتــــه اســــت…

مــــن در اوج قصـــه گــــم شــــدم ….

عشــــق یعنــــی:

یکــــی بــــود و یکــــی “نــــابــــود”

rayan_send
rayan_send
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

خوشبخت کسی است که راه قدر دانی خدمت دیگران را میداند
و شادی دیگران را به قدر شادی خود حس میکند.(گوته)

. 5+

kiyan
kiyan
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻭﺍﮊﻩ ﻧﺒﺎﺵ
ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻓﺮﯾﺒﻤﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﮐﻼﻩ ﺳﺮﺵ ﺑﺮﻭﺩ
ﻓﺎﺗﺤﻪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪ

kiyan
kiyan
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

انسان موجود عجیبی است برای تاوان اشتباهش گاه یک حیوان زبان بسته قربانی می‌شود و گاه یک انسان بی زبان

MehradMaffi
MehradMaffi
۱۳۹۳/۰۱/۱۶

کتابیست مرا ، که هرگز نخواهمش نوشت ... نه میتوانم نوشت ، نه میتوانند خواند و نه باید نوشت و نه باید خواند ...
مگرنه حرفهایی هست برای نگفتن ، غیر از حرفهایی که نمیتوان گفت یا خوب نیست گفتنش یا... نه ، حرفهایی هست برای نگفتن . و ارزش عمیق هرکسی به اندازه ی حرفهاییست که برای نگفتن دارد .
و کتابهایی نیز هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بشکنم و دفتر را پاره کنم و جلذش را بصاحبش پس دهم و خود به کلبه ی بی در و پنجره ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت .
باید خود را برای آغاز چنین سفری آماده کنم . قدرت ، تحمل و صبرم را افزون تر سازم و پس از همه ی کوشش ها و تمرینها از خداوند نیز یاری و توفیق بخواهم . هیچگاه در آغاز هیچ کاری خود را چنین ضعیف و هراسان احساس نکرده ام . می ترسم ...
... و شما ای مردم ؛ ای دوست من ، ای خویشاوند من ای خواننده ی عزیز نوشته های من! ای که سالهاست چشم بر نوک این قلم دوخته اید تا از آن سخن بشنوید ، تا نگاهتان قدم به قدم ، کلمه به کلمه رفتن آنرا دنبال کند و از هرجا میگذرد پابرجای آن بنهد و همه جا آنرا بدرقه کند ! شما از یک تصویر قاب گرفته بر دیوار چه میخواهید ؟!
و شما ای گوشهایی که تنها گفتن های کلمه دار را میشنوید ؛ پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت و شما ای چشم هایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید ، پس از این جز صفحات سپید نخواهم نوشت.

و شما ای کسانی که هرگاه حضور دارم برایتان بیشترم تا آنگاه که غایبم ؛ پس از این مرا کمتر خواهید یافت ...

"'گفتگوهای تنهایی ـ ع . ش "

amir0bahal
amir0bahal
۱۳۹۳/۰۱/۱۶

سلام دوست خوبم
ممنون می شم منو جز دوستات اوکی کنی.

mg111
mg111
۱۳۹۳/۰۱/۱۶

گویند غروب جایی است ...

که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم آسمان من کجایی؟