بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    پدر

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۲/۱۷
  • نمايش ها : 264

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها

 

 با خواهرم یواشکی بابام رو نگاه می کردیم

ساعت ها با دست مشغول جمع کردن

 

 

 آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود...

من و خواهرم حسابی به این کارش می خندیدیم !

 چون می گفتیم چه کاریه ؟! ما که هم جارو داریم هم جارو برقی !!!

 

چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم

 که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومدم... 

 

دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم...!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


amir92
ارسال پاسخ
kayvan67
ارسال پاسخ

سلامتی همه پدرا

خیلی عالی بود

20

goodgirl75
ارسال پاسخ