قهر که می کنید

 مراقب فاصله ها باشید

بعضی ها

همین حوالی 

منتظر جای خالی برای نشستن می گردند



+5

مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده.

حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است.

گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.

حلوافروش گفت: پناه به خدا!اگر با چون تو معامله کنم تو قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟

چه دانستم که این سودا مرا زين سان کند مجنون

دلم را دوزخي ســــازد دو چشـــــمم را کنــــد جيحــــون

چــــــه دانستم که سيلابي مــــــرا ناگـاه بربايــــد

چـــو کشتــــــي ام در انـدازد ميـــان قلــــــزم پر خــون

زند موجـي بر آن کشتي که تختــه تختــه بشکافد

که هــر تختــــــه فرو ريزد ز گــــردش هاي گوناگـــون

نهنگي هم برآرد ســـر خورَد آن آب دريــــــا را

چنـــــان درياي بي پايان شود بي آب چـــون هامـــــــــون

چون اين تبديل ها آمد نه هامون مانـــد و نه دريا

چه دانم من دگرچون شد که چون غـرق است دربي چون

زندگی جیره مختصری است

مثل یک فنجان چای

و کنارش عشق است

مثل یک حبه قند

زندگی را با عشق نوش جان باید کرد

گاه میتوان تمام زندگی رادرآغوش گرفت..
فقط کافیست..
تمام زندگیت..
یک نفر باشد!

به بعضی ها باید گفت :

ﺻﺪﺍ ، ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ، ﺣﺮﮐﺖ

ﮔــُـــــم شـــــﻮ !!!



◄+5►

http://www.hamkhone.ir/account/blog/edit/107647/

لیلی...
به قصه ات بازگرد...!
اینجا مجنون باهمه ی لیلی ها محرم است...
به جز لیلی خودش...!

برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم...

کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند...

برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم...

با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...

خیلیا هستن که “طالبتن”
اما فقط بعضیا ” لایقتن”
حواست باشه با کی گرم میگیری !