بلاگ كاربران


  • درود

  • بیابان فراخ بود و آسمانش آبی . نیمه شب سرد بود و سوز بر استخوانهایم  شبیخون می زد...اما پر ستاره بود و راز گونه...مرا گفتند ، گر مرد رهی تو را توشه ای نهیم ..... توشه بنمودند و بیابان مرا چه ها آموخت....