سلام
بعد مدتها اومدم .... يادش بخير ... رمز رو فراموش كردم . از بطريسا پرسيدم ... بنازم به اين حافظه ... با خوندن كامنتا و پستا چقدر واسم تجديد خاطره شد
به بطريسا مي گم : مي خوام يه كوچولو برم همخونه . تو هم ميايي؟
مي گه : اگه كاري داشتي صدام كن
پس فرستاد.....
ولی
یه ترانه بود میگفت از پهلوشون تا رد میشیم
پسر داییم همیشه میگفت حسن شکوه تا رد میشیم
بعد یه مدت که ما فهمیدیم این چی میگه کلی بهش میخندیدیم
پس فرستاد.....
ولی
یه ترانه بود میگفت از پهلوشون تا رد میشیم
پسر داییم همیشه میگفت حسن شکوه تا رد میشیم
بعد یه مدت که ما فهمیدیم این چی میگه کلی بهش میخندیدیم
سلام
بعد مدتها اومدم .... يادش بخير ... رمز رو فراموش كردم . از بطريسا پرسيدم ... بنازم به اين حافظه ... با خوندن كامنتا و پستا چقدر واسم تجديد خاطره شد
به بطريسا مي گم : مي خوام يه كوچولو برم همخونه . تو هم ميايي؟
مي گه : اگه كاري داشتي صدام كن
يه چيز تو مايه هاي برو بزار به كارم برسم
عجب بحثی اینجا بود یادش بخیر شد
دوستاي پاييني
سلااااام
سلام بطريساي من
تنهايي اومدي اينجا كنسرت گذاشتي؟
{40}
اه داداش علی رضا منم دقیقا همینطور داشتم همینکار رو میکردم این علی از همه کتاب قرض میگیره بین خودمون باشه معمولا پس هم نمیده
من همون کتابی که دستت داشتم میخوندم
ولی
یه ترانه بود میگفت از پهلوشون تا رد میشیم
پسر داییم همیشه میگفت حسن شکوه تا رد میشیم
بعد یه مدت که ما فهمیدیم این چی میگه کلی بهش میخندیدیم
)) خدا سر کسی نیاره!
______________________
پایین پایینی الان که متوجه شدی بهتری؟ کلا برطرف شد؟
پس فرستاد.....
ولی
یه ترانه بود میگفت از پهلوشون تا رد میشیم
پسر داییم همیشه میگفت حسن شکوه تا رد میشیم
بعد یه مدت که ما فهمیدیم این چی میگه کلی بهش میخندیدیم
ی چیزی تو مایه های کسپراسکای میشنیدم ولی بعد از توجه به شعر متوجه میشدم چی میگه ولی همیشه اول اونچیزی که شنیده بودم میومد تو ذهنم