دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۳

حسادت میکنم گاهی ،به آرامش عمیق یک سنگ...

چقدرخیالش آسوده است ...

چقدرتحمل سکوتش طولانی است...

این روزهاحالم همچون، دایره ای می ماند...

که هیچ گوشه ای، برایش دنج نیست...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۳

دردی که انسان رابه سکوت وامی دارد،

بسیارسنگین ترازدردی است که انسان رابه فریادوامی دارد...

وانسانهافقط به فریادهم می رسند،

نه سکوت هم....

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۴/۱۱/۰۹

+5

0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۱۱/۰۳

وقتی پست یکیو خوندم درباره خودشو مخاطب خاصش بعددیدم کنار اسم کاربریش زده دهه هشتادی راستش ترسیدم ازاین نسل

+5

AZAD
AZAD
۱۳۹۴/۰۴/۱۲

سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟

اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟

شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست

از آسمون ستاره کش برم برات..؟

اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟

تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم بریم

تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی بهت بگم اجازه هست

گل روی موهات بذارم اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی..؟

خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی

PEDRAM70
PEDRAM70
۱۳۹۴/۰۴/۱۱

عزیزم من بچه ی بجنوردم . بجنورد که تو خراسان رضوی نی!!!

اگه واقعآ تو هم بچه ی بجنوردی عوضش کن. اگه نه هر طور راحتی

فعلآ خدانگهدار

AZAD
AZAD
۱۳۹۴/۰۱/۱۰

تک درختی تنها

پر از لانه های کلاغ های هیچ

بر ریشه های روییده

نیش خنده های روباه های سیاه

بر سر پرتگاهی بلند

آواز تبرهایی می خواند

از دسته درختان بلوطی

که هنوز به بلوغ نرسیده اند

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۱۲/۲۵

دریا -صبور و سنگین-

می خواند و می نوشت:

من خواب نیستم!

خاموش اگر نشستم، مرداب نیستم!

روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم؛

روشن شود که آتشم و آب نیستم!

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۱۲/۱۳

زهرا شهید گشت بی جرم و گناه

هست از غم او، سینه ی عالم پر آه

ناموس خدا كجا و سیلی خوردن

لا حول و لا قوه الا بالله

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۲/۱۱

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید
می ماند
و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد
رفت
و به زندگی ام پایان داد…