بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
کودک و آرزو...
- تعداد نظرات : 2
- ارسال شده در : ۱۳۹۱/۱۲/۲۶
- نمايش ها : 508
کودک و آرزو...
کودکم، کودک خیابانی
روزها را به شستن شیشه ماشینی
برای لقمه نانی
و شبها، گرد اتشی می خوابم
گوشه بیابانی
کودکم، کودک خیابانی
ارزو دارم
ارزوی خوابیدن، دربستری نرم
و یا لباسی گرم
در هوای سرد زمستانی
کودکم، کودک خیابانی
ارزو دارم
ارزوی داشتن اسباب بازی ماشینی
ویا مثل کودکان دیگر
رفتن، به دبستانی
کودکم، کودک خیابانی
ارزو دارم
ارزوی داشتن پولی
تا بشویم، تن چرکینم را، در حمامی
و یا روزی، خوردن غذای شاهانی
کودکم، کودک خیابانی
جزء پیران و دزدان
در اطرافم
ندارم
دوستانی
کودکم، کودک خیابانی
ارزو دارم
ارزوی داشتن زندگی انسانی
و نه زندگی
همچو،سگ ولگرد بیابانی
کودکم، کودک خیابانی
و نیک می دانم
ارزوهایم را، به گورخواهم برد
یا به هنگام جوانی، خواهم مرد، در زندانی
و یا لاشه ام را، لاشخوران خواهند خورد، در گوشهي بیابانی
کودکم، کودک خیابانی
ارزو دارم...