بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    ...غسالخانه...

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
  • نمايش ها : 277

به غسالخانه نبرید مرا...
من از مرده شور هامیترسم...
انها عاشق من نیستند که نوازشم کنند،میترسم کبود کنند تمام بدنم را...
بگویید او خودش بیاید...
بگویید خودش کفنم کند،رو به قبله نه،رو به اغوشش...
بگویید ببندد چشم هایم را...
لبانم را...
شنیده ام شگون ندارد...
بگویید:بجای اذان و دعا،نامش را انقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم اخر ایمان بیاورم بخدا...
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود...
برود و برنگردد...
اخر وقتی هست دل مردن ندارم...
همین...
تمام شد حرفهایم...
اگر نیامد،فقط...
فقط به او بگویید همین خیابانها و پنجره ها قاتل جانم شدند...
بگویید او بی تقصیر است،فقط کمی،کمی نیامد...
خداوندا امضا کن...
به یکتایی ات قسم،کم اورده ام...
باز کن نامه را،استعفای من است از زمینت...
مبارک خودت باشد...
اینجا کسی مرا دوست ندارد

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


REZA20zzz
ارسال پاسخ

BIG LIKE

Mr_Black
ارسال پاسخ

عمو جون میخوای بری جهنم ؟؟؟

دور ازجون

زنده باشی

eli72
ارسال پاسخ

mrc

mina0073
ارسال پاسخ

هعــــــــــــی غم انگیز اما زیبابود مرسی