دیوار کاربران


hedieh
hedieh
۱۳۹۵/۰۱/۰۸

برایم کتابی بخوان

کتابی که هر واژه اش عطر مخصوص دارد

و هر صفحه اش ابتدای بهار است

و هر فصل آن، شاخه ای از رسیدن

کتابی که بوسیدنت را

به باران بدل می کند

و خندیدنت را

به دریای آرام..

برایم کتابی بخوان با سرانگشت هایت

_Emma_
_Emma_
۱۳۹۵/۰۱/۰۸

یک جمله بنویسین که خیلی دوست دارین بهم بگین

چه خوب...

چه بد...

kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۵/۰۱/۰۳

عاشق کسانی باشید که شما را دیدند ، وقتی برای هرکس دیگری ناپیدا بودید !

farzad12345
farzad12345
۱۳۹۵/۰۱/۰۲

چرا دلتنگ عزیزم؟

marya1370
marya1370
۱۳۹۵/۰۱/۰۲


kavehahmadi
kavehahmadi
۱۳۹۵/۰۱/۰۱

سال نو مبارکـــ
با آرزوی بهترین ها به همراه خونواده محترم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۱



فروردینِ امسال شروعِ تموم روزای خوبِ زندگیتون باشه

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۱

روز رفتنت

آنچنان زار و درمانده ..

همچون کودکی یتیم پایکوبان و اشک ریزانِ قدم هایت شوم

که دلِ روزگار بلرزد و آهِ من دامان سرنوشت را بگیرد...

شک نکن..

آن روز روزگار و سرنوشت ، هر دو

از ترسِ آهِ دامن گیرِ من، تورا به من باز پس خواهند...

داد.....

شــــک نکن...


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۱

بی خیال به درخت تکیه خواهم داد

آ ه و سیگارمی کشم ....

و تخمه و غصه ,خواهم خورد

نگرانم نباش ...

من به زمین خوردن عادت دارم .

جاخالی دادن توی ذات اشیاء است....

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۱

ای قلم ، تو بنویس...

بنویس که چگونه پای احساس شکست؛

بنویس که چگونه بازوی جوانی و غرور خرد شد؛

بنویس لامذهب...بنویــس

بنویس که نفسها چگونه به شماره افتاد؛

بنویس که دیگر جایی برای تراش خوردن بر پیکرت نمانده است؛

ای قلم ...

بنویس که دیگـــر سیــرشده ای از نوشتن .