دیوار کاربران


masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۵/۰۵

تنهـــــــایی های من
دو نفـــــــره است…
یـــــــــا با تــــــــو
یـــــــا با خیـــــال ِ تــــــــــو…

minee
minee
۱۳۹۵/۰۵/۰۵


ShePerZ
ShePerZ
۱۳۹۵/۰۵/۰۵

زنه ر دیدم مانتوkeep calm i'm Queenپوشیده بود

بعد پسر کوچولوش داشت عرمیزد

اینم بهش میگفت خفه شو

واقعااین رفتار با ولیعهد توسط ملکه درست نیست

0Arta
0Arta
۱۳۹۵/۰۵/۰۳

نامرد را گفتند :نامردے را از کـہ آموختـے ؟

گفت: از رفیقے کہ دنیامو بہ پـاش ریختـم !

ولے اخـرش خودم موندمو زخماے پشتـم..!

+5

khanoomi2000
khanoomi2000
۱۳۹۵/۰۵/۰۳


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۳

زندگی فقط یكبار است و ما هرگز نخواهیم توانست تصمیم درست را از تصمیم نادرست تمییز دهیم؛ زیرا ما در هر شرایطی فقط یكبار می توانیم تصمیم بگیریم؛ زندگی دوباره، سه باره و چهار باره به ما عطا نمی شود كه این را برای ما امكان پذیر سازد تا تصمیم های گوناگون خود را مقایسه كنیم.

minee
minee
۱۳۹۵/۰۵/۰۲

نه توصیفی که می‌گویند راوی‌های افسانه
نه تصویری که می‌سازند شاعرهای دیوانه

نه در آن کوهسارانی که می‌لرزند بر سینه
نه در آن آبشارانی که می‌ریزند بر شانه

نه شیرین‌کاریِ ماهی که افتاده‌ست در برکه
نه آتش‌بازیِ شمعی که می‌گیرد به پروانه

نه در سلما، نه در لیلا، نه در شیرین، نه‌ در عذرا
نه در اکناف ترکستان، نه در اقصای فرغانه

نه‌ در آن «شاه دخترها»، نه در آن «شط پرشوکت»
نه در «ری‌را»، نه در «آیدا»، نه حتی «در گلستانه»...

همینجا بود، اینجا، روی مبل رنگ و رو رفته
همینجا، روبروی جعبه جادوی روزانه

همینجا بود، اینجا، غرق در بحر غمی کهنه
همینجا، گرم صحبت با مراحم‌های پرچانه

همینجا، پشت کوه ظرف‌های چرب و ناشسته
همینجا، در تلاقی اتو با رخت مردانه

همین رنگی که افتاده‌ست بر چای تر و تازه
همین بویی که پیچیده‌ست توی آشپزخانه

«کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟»
بیا اینجاست، نان گرم روی میز صبحانه.

#امید_مهدی_نژاد

aryan_
aryan_
۱۳۹۵/۰۵/۰۲


masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۵/۰۲

هـمـه بـدی هایـــم را هــم کـه صــافــ کـنـم …

بــه ” دل خــود ” مــدیـون میمــانم …

بــرای تمـام …

“دلــم میخواســـت” های …

بی جواب مــانـده اش

ShePerZ
ShePerZ
۱۳۹۵/۰۵/۰۱

مرموز بازی در میاریااا_ وای یادم نیار سپهروووو