توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
دلداده ی رهگذر
- تعداد نظرات : 10
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱
- نمايش ها : 481
داستان من رو مرد فقیر و خسته ی راه هر روزم میدونه
کنار راه خاکی ای که پشت دود و دم و سر و صدای ساخت مترو، هنوز پا برجاست
از راهی میگذرم ؛
دلخوش به اینکه هر لحظه بساط فکرمو زمین میزارم
و کنار پیرمرد خستگی رو به کفش های عابرها وصله میزنم.
تفاوت دیروز و امروز، فقط به واسطه ی قدم هایی که ریتمشون حال و هوای اون روز رو تعیین می کنه
پیرمرد هر روز سر به زیر تر از دیروز..
از جواب دادن به سوالی که دغدغه ی روزانمه طفره میره
"امروز با چه ریتمی از کنار قدم های دیروز و چند هفته پیشم گذشته ای ؟!"
تشت بزرگی ازخاک و آفتاب و باد
پیرمرد دستانم را در عمق تشت تحولاتم فرو میبرد
از او درخشش چشمانش را طلب می کنم
و اما او چیزی جز "راه هر روز" برایم نمی اورد
sheRY «
فرهاد - آوار
نظرات دیوار ها
این آهنگ فرهاد:-x....کلا همه ی فرهاد:)
ممنون@};-
چه نگاه ظریفی....
این آهنگ فرهاد....کلا همه ی فرهاد
ممنون
متنتو اصلن نفهمیدم ولی فرهاد و آوار و سیله مصیبتبارش
darya20
AZAD
wilson
marya1370
ممنون از شما
هوا سَرد شده... شاید دیگه پیرمردی هم نباشه!
ممنون خوب بود شِری
تشکر