دیوار کاربران


mahrad
mahrad
۱۳۹۳/۰۴/۲۷

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم

mahrad
mahrad
۱۳۹۳/۰۴/۲۷

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

mahdi12
mahdi12
۱۳۹۳/۰۴/۲۷

یارو تو مترو داشت جوراب زنونه میفروخت بهم گفت :یه دونه بخر،
گفتم :من مجردم، زن ندارم!
.

..

.
.
.
.

گفت :بخر بکش رو سرت برو دزدی

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۴/۲۷

مراقب سرجلسه امتحان اومده میگه کارت ورود به جلسه؟ گفتم اصلا به من میخوره
درسخون باشم بیام جای کسی امتحان بدم؟
گفت خداییش نه... ول کرد رفت.

+5

hadi2008jjg
hadi2008jjg
۱۳۹۳/۰۴/۲۷

اگر مایلید به کسی لب بدهید به نکات زیر توجه کنید...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خاک به سرم مگه مایلید؟؟

بابا مملکت اسلامی هستا!!!

میخوای بهشت و به یه بوسه بفروشی ؟؟؟

نکن برادر من ، خواهر من بده زشته ، قباحت داره...الله اکبر...پسر بپر اون تسبیح منو بردار بیار بینم!!!

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۴/۲۵

●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا

مرد باس هر یه ساعت یه بار داد بزنه بگه :
خانوووووووووووم وقت قهرته ، قهر کن میخوام منت بکشم !

اینارو که میشناسید؟))))))

●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا

TooToo
TooToo
۱۳۹۳/۰۴/۲۵

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم ....

نام مرا گذاشتند "با جنبه" ! بی آنکه بدانند؛

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود

+5

arasho21
arasho21
۱۳۹۳/۰۴/۲۵

تو تهرانی‌ که شده مد تازه لاتی و پره مازراتی
بگو واسه تو چی‌ موند؟
همه چی‌ قرو قاطی‌ نمی‌دونی حتا دیشب
دوست دخترت با کی‌ بوده
.....
+5+

goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۳/۰۴/۲۵

چه تفآوتی میکند،

آن سوی دنیآ بآشیم

یآ فقط چند کوچه آن طرف تر؟

پآی عشق که در میآن بآشد

دلتنگی دمآر آدم را در می آورد

amiralii62
amiralii62
۱۳۹۳/۰۴/۲۵

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت…!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا.
اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.