خدایا !
قلبمان تشنه نور و عشق توست !
هر روز در افکار و آرزوهایمان با ما باش!

اگر شما یک سیب داشته باشید و من هم یک سیب ..
و سیب ها را با هم عوض کنیم،
هر دومان همچنان یک سیب داریم....
اما اگر شما یک ایده داشته باشید
و من هم یک ایده ...

اگر ایده هایمان را با هم عوض کنیم،
آنگاه هر کدام از ما دو ایده دارد....

برتراند راسل می گوید: در دنیا، سه شوق در من بوده است که مرا به حرکت درآورده :
اول «عشق» است، که تعریف او از عشق این است که انسان آمده بر بلندای کوه ایستاده و به قعر درّه نگاه می کند که هزاران جمجمه در آن افتاده و می داند که خودش هم چند دقیقه‌ی بعد در آنجا می افتد. آن وقت در این حال کسی دست انسان را می گیرد و می گوید : من با تو هستم. عشق، خروج از تنهایی است، عشق یعنی آن لحظه‌ای که انسان فکر می کند در این عالم تنها نیستم.

دوم «شوق به دانستن و دانایی». آنقدر این شوق به دانایی قوی بوده که آن چشم و ابروهای زیبا در پارکهای بزرگ نتوانست او را جذب کند. چون او جمال ریاضیات و دانایی را دیده بود. متأسفانه در کشور ما کتابخوانی شأنی ندارد. بنابراین شوق به دانایی بسیار مهم است.

سوم «همدردی با آلام بشری».
اگر این سه شوق را داشته باشیم چه قدر عالی می شود!

سخنرانی دکتر الهی قمشه‌ای با عنوان «انسان کامل»

دوستت دارم هایت را باور می کردم
درست مثل امضای آخر نامه هایت که می گفتی خون است..
اما طعم آب انار می دادند.. نترس جانم!
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست..
تو دروغت را بگو..
راستی؟!
در کودکی در کدام بازی،راهت ندادند که امروز ،
اینگونه دیوانه وار ، تشنه ی “بازی کردن ” با آدم هایی ؟!
هم قــــــــــد شده بودیم…
خدا میداند چه چیزهایی را برای تو ودروغ هایت
زیر پاهایم گذاشته بودم..

کمربنـدسلطنت، نشـان نوکـری برای سرزمینـم است، نادرهـا بسیـار آمده انـد و باز خواهنـد آمـد ،اما ایـران و ایرانـی همیشـه بایـد در بزرگـی و سـروری باشد،ایـن آرزوی همـه ی عمـرم بـوده است .

نادرشاه افشـار

باز هم بلند شو
ایستادن کسی که زمینش زده اند
از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند
زیباتر است . . .

متاسف شدم وقتی مردی مـُـرد !!!

هنگامی که زنش را ، در آغوش غریبه روی تخت دید.

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، اما بچه دار شد...!!

متاسف شدم وقتی ،پسری، معشوقش را به خاطر پول ، از دست داد...!!

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، ولی به خاطر بچه هایش ماند...!!

متاسف شدم وقتی ، مردی ، ناموسش را ، به خاطر مواد، به حراج گذاشت...!!

متاسف شدم وقتی ، جوانی ، ایمانش را بخاطره پول ، از دست داد.

متاسف شدم شدم شدم
تا همه چیز برایم دیگر عادی شد

برتراند راسل می گوید: در دنیا، سه شوق در من بوده است که مرا به حرکت درآورده :
اول «عشق» است، که تعریف او از عشق این است که انسان آمده بر بلندای کوه ایستاده و به قعر درّه نگاه می کند که هزاران جمجمه در آن افتاده و می داند که خودش هم چند دقیقه‌ی بعد در آنجا می افتد. آن وقت در این حال کسی دست انسان را می گیرد و می گوید : من با تو هستم. عشق، خروج از تنهایی است، عشق یعنی آن لحظه‌ای که انسان فکر می کند در این عالم تنها نیستم.

دوم «شوق به دانستن و دانایی». آنقدر این شوق به دانایی قوی بوده که آن چشم و ابروهای زیبا در پارکهای بزرگ نتوانست او را جذب کند. چون او جمال ریاضیات و دانایی را دیده بود. متأسفانه در کشور ما کتابخوانی شأنی ندارد. بنابراین شوق به دانایی بسیار مهم است.

سوم «همدردی با آلام بشری».
اگر این سه شوق را داشته باشیم چه قدر عالی می شود!

سخنرانی دکتر الهی قمشه‌ای با عنوان «انسان کامل»

احساسات تغییر می‌کنند
آدمها تغییر می‌کنند، و زمان پیش می‌رود
می‌توانید به اشتباهات گذشته‌تان بچسبید
یا اینکه آنها را رها کرده و خوشبختی خود را بسازید
لبخند یک انتخاب است نه معجزه
اشتباه نکنید
و صبر نکنید تا کسی یا چیزی به سراغتان بیاید و شادتان کند.
خوشبختی واقعی از درون شما به وجود می‌آید...