نانوشته ها روزکار

نمی دانم گنجشک ها که شبیه هم هستند 

 چگونه یکدیگر را می شناسند ؟؟ 

و نمی دانم چند نفر شبیه من هستند  

که تو دیگر مرا نمی شناسی ؟ ؟ ! ! 

وقتي مي بينم عقل خيلي

از پسرا تو كمرشونه 

دلم به حاله مرداني ميسوزد  

كه به اسم مرد معني مي بخشيدن 

وقتي دخترايي رو مي بينم كه براي 

حال و حول بيشتر هر روز

دوس پسر عوض ميكنن 

دلم به حال **همخونه** ها كه

بي جهت بدنام شدن ميسوزه 

دلم ميسوزه اي خـــــــــــدا.. 

====

 گفت جبران میکنم، گفتم کدام را؟ 

عمر رفته را؟ 

روح شکسته را؟ 

دل مرده از تپنده را؟ 

حالا من هیچ!.. 

جواب این تار موهای سفید را می دهی؟؟ 

نگاهی به سرم کرد و گفت: 

وای...خبر نداشتم! 

چه پیر شده ای!!! 

گفتم: جبران میکنی؟؟؟ 

گفت: کدام را؟ 

====

مرد بودن به كلفتي بازو و سينه نيست 

به محكم بودن دكمه شلواره

كه واسه هر هرزه اي باز نشه  ...

====

=======

غمگينم... 

همانند دلقكي كه روي صحنه چشمش  

به عشقش افتاد كه با معشوقش  

به او مخنديدند.....!