دیوار کاربران


๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۳/۲۰

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست محمود / ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا / کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» / به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت

erfun18
erfun18
۱۳۹۳/۰۳/۱۸

غضنفر میگفت عجیبه !! میگن بهش چی عجیبه ؟ میگه ۱۰۰ هزار تا تماشاچی ۲۲ تا بازیکن ۳ «
تا داور !!! میگن خوب این کجاش عجیبه ؟ میگه این عجیبه که گنجشکه همه رو ول کرده
ریده رو من.!!!!

MohammadSTAR
MohammadSTAR
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

عطرها وآهنگ ها بی رحمترین عناصر زمینند!
بی انکه بخواهی می برندت تا قعر خاطراتی..

که برای فراموشییشان تا پای غرور جنگیدی….

MohammadSTAR
MohammadSTAR
۱۳۹۳/۰۳/۱۶

آنقدرها هم..

روی وقار من حساب نکن…

قطب زمین هم که باشم..

تورا که میبینم..

یخ هایم آب می شود…

zamin2
zamin2
۱۳۹۳/۰۳/۱۳

مقصد قطار، خــــدا بود همه سوار شدند به ایستگاه بهشت که رسیدند، همه پیاده شدند یادشان رفت که مقصد، خدا بود ...

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۳/۱۲

سنگ قبر من بنوسيد

خسته بود اهل زمين نبود

نمازش شکسته بود

بر سنگ قبر من بنويسيد

پاک بود چشمان او که دائما از اشک

شسته بود

بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت

عمري براي هر تبر و تيشه دسته بود

بر سنگ قبر من بنويسيد کل عمر

پشت دري که باز نمي شد مانده بود
Mr_satan

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

مشتِ من را وا کن؛

قلب من را با خود ، راهی دریا کن.

حسِ من را دریاب،

قلب من را حس کن؛

شعرک من کال است

تو بیا ، یا اینکه ، پخته اش با غم کن

هر چی خواهی می کن

لیک جانا یک روز

در شبی یا صبحی ، یا که ظهری مرموز

مشتِ من را وا کن،

قلب من را با خود، راهی دریا کن.

parham36
parham36
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

دوستان خوبم سلام اين مطلب خودم نوشتم و زائده تخيل خودمه

منتظر نظرات سازندتون هستم . لطف ميكنيد

http://www.hamkhone.ir/member/39082/blog/view/119707--/

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

ب کبریت نیازی نیست...

سیگارم را بر لب هایم بگذار....

به درد هایم ک فک کنم...

خودش اتش میگیرد♥

asal100
asal100
۱۳۹۳/۰۳/۰۸

یه رفــــــــیق دارم;
“اسمش خــــــــداس”
بحثـــــــش از همه جداس,
تــــــــا اون پشتــــــمه,
بیخیال هر کی مارو نخواست…!