دیوار کاربران


pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

pamador
pamador
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !
(از دفتر خاطرات یک پشه)

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

من عاشقتم ، من میمیرم برات ، ……………..

چند تا میم داره…!؟

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

دو تا آفریقایی با یه ایرانی داشتن تو بیابون راه میرفتن، یه دفعه چراغ جادو پیدا میکنن!! یه غول ازش بیرون میاد میگه هر کدوم یه آرزو کنین. آفریقایی اولی میگه: منو سفید کن. فورا سفیدش میکنه، ایرانیه میزنه زیر خنده، بهش میگن چرا میخندی؟ میگه: همینجوری. به آفریقای دومی میگن آرزوت چیه؟ اونم میگه: منو سفید کن، باز ایرانیه میزنه زیر خنده. بهش میگن چرا میخندی؟ میگه همینجوری!! نوبت ایرانیه میشه بهش میگن چه آرزویی داری؟ میگه اون دوتا رو سیا کن… :ا

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۵/۳۱

دلتنــــگی

بـاران ِ پشـت ِ شیشـه اسـت

هــــر چــه هـــــــم چشمهـــــــایـت را پـاک کنــــی

بـاز هـــــــم خیسنــــد...