از « زهره » آن الهه افسونگر
رسم و طریق عشق می آموزم
یکشب چو نوری از دل تاریکی
در کلبه ات شراره می افروزم

آه ای دو چشم خیره به ره مانده
آری منم که سوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم

اگہ یہ روز یکے با همہ ے قلبش دوست داشت؛ حواست باشہ!!!
تو خاص نیستے........ اون آدم کمیابیہ و در حال انقراض!!!
مواظبش باش....!!!

تنها گوشه چشمی از نگاه خداوند برای خوشبختی انسان کافیست،من شما بازدیدکننده محترم را به تمام نگاهش میسپارم...