دیوار کاربران


sharloot
sharloot
۱۳۹۳/۰۱/۱۹

مادرم صبحی می گفت :‌ موسم دلگیری است
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست ... سهراب سپهری

Farib
Farib
۱۳۹۳/۰۱/۱۸

دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند

mahrad
mahrad
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

نمی‌میرد دلی کز عشق می‌گوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر می‌کارد

نمی‌خوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبی‌ها

نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است

تو می‌مانی
در آواز پرستوهای آزاد و رها
آن سوی هر دیوار

تو می‌خوانی
بهاران با ترنم‌های هر باران

تو می‌بینی
گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
نسیم صبح،
عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
و با امواج دریا
بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق

تو را با مرگ کاری نیست
تو، خاموشی نخواهی یافت

الهی روح زیبا در بدن داری
تو نامیرای جاویدی

تو در هر شعله می‌مانی
تو در هر کوچه باغ عاشقی
با مهر می‌خوانی
و آواز تو را
حتی سکوتت را
لبان مردمان شهر، می‌بوسد

دوباره عشق می‌جوشد
تو چون نوری
سیاهی می‌رود،
اما تو می‌مانی..

kiyan
kiyan
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

میگفتند:
سختی ها نمک زندگی است
اماچراکسی نفهید
نمک برای من که خاطراتم زخم است
شور نیست
مزه درد میدهد

amir107
amir107
۱۳۹۳/۰۱/۱۶

سرخوش آن لحظه که از دوست سلامی برسد

بی خبر باشی و از دور پیامی برسد

در دفتر عشق زنده نگه داشته ام یاد تو را

از خدا می طلبم زندگی شاد تو را

از عاشقی پرسیدند: چرا کور شدی؟

گفت: چشمانم را دوست داشت، فدایش کردم!

nana1346
nana1346
۱۳۹۳/۰۱/۱۶

هوش سياه
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته، بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه، گفت:
“دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات هاتو بردار”.
دخترک پاسخ داد: “عمو! نمی‌خوام خودم شکلات ها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ “
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
و دخترک با خنده‌ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگ تره!

behruz69
behruz69
۱۳۹۳/۰۱/۱۵

اگر نميداني به کجا ميروي به هيچ کجا نخواهي رسيد.... مارک فيشر

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۱/۱۵

یک سلام شیرین

یک فنجان چای
یک کام سیگار
یک بطری شراب
یک بوسه ی عمیق
یک خداحافظی تلخ
زندگی پر از دلایل کافی ست ،،،
برای مرگ.....

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۱/۱۵

یک سلام شیرین

یک فنجان چای
یک کام سیگار
یک بطری شراب
یک بوسه ی عمیق
یک خداحافظی تلخ
زندگی پر از دلایل کافی ست ،،،
برای مرگ.....

bahman
bahman
۱۳۹۳/۰۱/۱۴

به همه لبخند بزن اما با 1 تن بخند همه را دوست داشته باش اما به 1 تن عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت مال 1 تن باشه