دیوار کاربران


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


nazi9189
nazi9189
۱۳۹۴/۰۴/۱۳

هجرت ....
با
سقوط دستای ما

در
تنم چیزی فرو ریخت

هجرتت
اوج صدامو

بر
فراز شاخه آویخت

ای
زلال سبز جاری

جای
خوب غسل تعمید

بی
تو باید مرد و پژمرد

زیر
خاک باغچه پوسید

فصلی
که من با تو ماشد

فصل
سبز خواهش برگ

فصلی
که ما بی تو من شد

فصل
خاکستری مرگ

تو
بگو جز تو کدوم رود

ناجی
لب تشنگی بود

جز
تو آغوش کدوم باد

سایه
گاه خستگی بود

بی
تو باید بی تو باید

تانفس
دارم ببارم

من
برای گریه کردن

شونه
هاتو کم می یارم

چشم
تو با هق هق من

با
شکستن آشنا نیست

این
شکستن بی صدا بود

هر
صدایی که صدا نیست

ای
رفیق ناخوشی ها

این
خوشی باید بمیره

جز
تو همراهی ندارم

تا
شب از من پس بگیره

با
تو بدرود ای مسافر

هجرت
تو بی خطر باد

پر
تپش باشه دلی که

خون
به رگ های تنم داد

فصلی
که من با تو ما شد

فصل
سرد خواهش برگ

فصلی
که ما بی تو من شد

فصل
خاکستری مرگ

شهیار قنبری

MYRA_AMIR
MYRA_AMIR
۱۳۹۴/۰۴/۱۳

سلااااااااااام مهربون

روزتون به شیرینی عسل

+5

goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳


goodgirl75
goodgirl75
۱۳۹۴/۰۴/۱۳