توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
روزي وقتي كه از تمام بديهاي اطرافم سخت آشفته وخسته بودم در گوشه اي نشستم تا بياسايم و در خواب شدم.
وقتي خوابم برد درخواب ديدم كه همه چيز عوض شده ، همه خوب بودند ومن بد شدم .
ندايي آمد و گفت كه تو بيداري ، بخواب....
مهران
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !