توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد . . . چشمش به دو دست او افتاد. گفت، “یکی از سیباتو به من میدی؟” اندکی اندیشید. . . . سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. . . . لبخند روی لبان مادرش ماسید. . . . سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است . . . امّا، دخترک لحظهای بعد یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت، “بیا مامان این سیب شیرینتره!” مادر خشکش زد . . . چه اندیشهای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه بود. هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد. قضاوت زودهنگام ممنوع !!!!
نظرات دیوار ها
like
لایک
خیلی زیبا بودممنونم ازبلاگ زیبات
ای جانم
مرسی آجی
مفید
ممنون