توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
قصه دل مادربزرگ
- مادر بزرگ تعریف میکرد : نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمك سنگ مىخواباندیم تا كمكم شورى بگیرد غذا را چند ساعتى روى شعلهى ملایم چراغ خوراكپزى مىنشاندیم تا جا بیفتد یخكرده و تكیده كنار علاءالدین و والور مىنشستیم تا جانمان آرام گرم شود عكسِ یادگارىِ توى دوربین را هفتهاى، ماهى به انتظار مىنشستیم …
جمله ای از دکتر شریعتی
- مردمـ ڪـشور منـ ، با نفرتـــ بـیشتری بـ؎ صحنـﮧی بوسیـב לּ دو عاشق نگاه میـﮯڪننـב تا صحـنــﮧی اعـבام ... با چنین مردمـﮯ زندگـﮯ בرבناڪ است !!! [دڪـتر علـﮯ شریعتـﮯ]