دیوار کاربران


Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۳/۰۱/۱۲

انتخاب باتوست

میتوانی بگویی صبح بخیرخداجون

یابگویی خدابخیرکنه صبح شده

‏"وین دایر"

‏+5

Black
Black
۱۳۹۳/۰۱/۱۱

شــــــــايـد ميـان ايــــــــــــن همـــــــــــهـ ادمـــــــ گــــــــــاهيــــ بـايــــــــــدـ

"شيــــطان"را بســــــــتايـــــــيـــــــــمــــ

جهـــــــــــــــنم را خــــــــــــــريد امـــــــــــا

تظــــــــاهـــــــــــــــر

بـــهـ

دوســـــــتداشـــــــــــتن ادمــــ

نـــــــکرد!

+5

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۱/۱۱

برای مدتی طولانی نفس زمستان را حس کردم ...
بوی هیچ خبر خاصی نیست
از نگاه یک همذات پندار دو جانبه که از یک جنون جوانی در تله پاتی موزیک واری آغاز شد او را شناختم..
کاش کسی صدایم را بشنود !!!
انگار متابولیسمی از جنس قارج می لرزد...

گوش هایم بروی ریل و ساز نا کوک هندریکس !!!

خدا كند كسي به صداي من ايمان بياورد
سيبي بچيند و بعد در بهشت
تقسيم كند با خدايي كه مرا كوك ميزند هر روز

قطاري كه از ميان دكمههاي من ميگذشت
دير كرده است
اينجا جنازهها زود پير ميشوند
و دريا
به جشنِ مرگِ ماهيهاست
كه شبها سياه ميرقصد ..
+5
for u

baran
baran
۱۳۹۳/۰۱/۰۹

پسر : بزرگترین آرزوت چیه ؟

دختر : اینکه عشقمو زیر بارون بغل کنم ! تو چی ؟

پسر : اینکه کسی که زیر بارون بغلش میکنی من باشم . . .

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۱/۰۸

هميشه اتفاقهای عجيب وقتی می افته که انتظارشو نداری
درست همون وقتی که يه دنيا گل خوشبو برای خودت چيدی و می خوای لذت ببری
درست همون وقتی که انتظار هر اتفاقی رو داری جز اينکه مهمون ناخوانده سر برسه
و گلهای خوشبويی رو که برای خودت چيدی رو بخواد پرپرش کنه
اون وقت نه تو می تونی چيزی بگی ، نه هيچ کس ديگه
چرا ؟
چون مهمونه
مهمونی که نه حق داری بگی بياد ، نه حق داری بگی نياد
تو اين مهمونی فقط بايد يه عروسک حرف گوش کن باشی ...

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۱/۰۷

دور زمانيست که خود را از ياد برده ايم . عادت کرده ايم خود را پشت نقاب خود خواهي مان پنهان کنيم. آري آنقدر از خود دور شديم که به ياد نداريم روزي توان پريدن داشته ايم . در روزمره گي چنان غرق شده ايم که به ياد نداريم سکوت را.....يا آنقدر در خود فرو رفته ايم که صداي ترنم باران را به روي گل سرخ نشنيده ايم....چه
روزها که مانديم و رفتن را ز خاطر برديم. حتي ز ياد برديم کوچيدن از خودمان را. دل تنگي مان را فرياد مي زنيم . اما !.. گويي همه کر شده اند گويي در دنيايي دگر هستيم ............... نمي دانم از پس فردا هست فردايي !...... شايد !!!.......نمي دانم !...
و گاه از خود مي پرسم....
چه غمگين است روزي که بيدار شوم .....آن روز حتي خورشيد هم يخ باورم را آب نمي کند

مريم
مريم
۱۳۹۳/۰۱/۰۵

تنها چیزی که یارانه ای نشد “رفاقت” بود چون نتونستن روش قیمت بزارن !
مخلص همه رفقای با معرفت که قیمت ندارن …
++5++

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۳/۰۱/۰۵

من عاشق خدایی هستم که

چه بخواهیم چه نخواهیم

دوستمان دارد

‏++5++

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۳/۰۱/۰۵

گــاهی اوقات نه آشنا درد را می فهمد

نه حتی صميمی ترين دوست !

گــاهی بايد تنهـــايی درد را فهميـــد . . .

تنهـــايی خلوت کرد و

تنهـــايی آرام شد !

بلاگ جدید سال نو چرا خدا ؟؟؟؟؟ خوشحال میشم

حضور شما رو اونجا حس کنم نظر یادتون نره

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۱/۰۵

فاصله برای عاشق هميشه تلخ است

چه هشت صد کيلومتر باشد و چه هشت متر!

اين را از چشمان خيسِ سربازی فهميدم

که از بالای برجک ديدبانی

به معشوقه اش می نگريست